از فتحِ دوزخ آمدم، با گردبادی زین شده
با یک بغل رازِ مَگو، از گربه‌یی نفرین شده
خسته از انکارِ چراغ، از سُجده کردن بر سَراب
تاریکِ تاریکم ! تو بَر این شامِ بی‌روزن بتاب
2 امتیاز + / 0 امتیاز - 1393/06/20 - 16:56

(2 )