رفتم سوپر مارکت خرید کنم،
یه دفعه یه دختر بچه اومد به بغاله گفت: لیمو مامانی ( امانی) داری؟
آقا دیدم بغاله هار هار شروع کرد به خندیدن و مسخره کردن،
بچه بیچاره هم بغض کرد و با لب و لوچه آویزون رفت بیرون،
منم از سر انتقام یه سن ایچ از این مرتیکه کش رفتم تا درس عبرتی باشه واسش که دیگه از این کارا نکنه
همچین ادمه خوبی هستم
5 امتیاز + /
0 امتیاز - 1393/06/31 - 19:45