چوپان قصه مادروغ گو نبود
او تنها بود
او از فرط تنهای فریاد گرگ سر میداد
افسوس که کسی تنهایش را درک نکرد
دراین میان فقط گرگ فهمید چوپان تنهاست
3 امتیاز + / 0 امتیاز - 1390/11/24 - 21:16 در تب عشق

(3 )