گفتم مادر! ... گفت: جانم
گفتم درد دارم! ... گفت: بجانم
گفتم خسته ام! ... گفت: پریشانم
گفتم گرسنه ام! ... گفت : بخور از سهمِ نانم
... ... ... ... گفتم کجا بخوابم! ... گفت: روی چششمانم
... ... اما یک بار نگفتم:
مادر من خوبم
شادم...همیشه از درد گفتم
و از رنج
8 امتیاز + / 0 امتیاز - 1390/12/01 - 21:39 در Tehran Shargh Bax

(8 )