AmirAli
ﻏﺼﻪ ﻣﺮﺍ ﻛﺸﺖ..!!ﻭﻗﺘﻲ ﺩﻳﺪﻡ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺳﻴﻨﻪ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﺍﻱ...ﺗﻤﺎﻡ ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻏﻮﺷﺖ
ﺩﻭﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ.ﺑﻲ ﺍﻧﺼﺎﻑ
AmirAli
س ک س که ام گرفته بود
گفتم مرا بترسان ؛ دستم را رها کرد
نفسم بند آمد
AmirAli
رفتم الکتریکی محلمون گفتم: زنگ درمون خرابه
یاروگفت: برو میام درست میکنم
هرچی منتظر شدم نیومد
رفتم مغازش میگم چرا نیومدی؟
میگه اومدم هر چی زنگ زدم هیچکس درو باز نکرد ...ما با یه همچین کسایی سروکار داریم
AmirAli
ما از اونایى هستیم که دعاهامون میخوره به پنجره بعد کمونه میکنه میخوره به سقف ، سقف خراب میشه رو سر خودمون
AmirAli
نمیدونم چیزی راجع به مثلث عشقی شنیدین..؟
این روزا شش ضلعیش هم اومده
AmirAli
بَ رَ بَ بَ
همون برو بابای خودمونه
اینو در پاره مواقع با دهنی کج، واسه تضعیف روحیه طرف بکار میبرن