آزادی معبود من است ، به خاطر آزادی

هر خطری ، بی خطر است

هر دردی ، بی درد است

هر زندانی ، رهایی است

هر مرگی ، حیات است

(دکتر علی شریعتی - دفتر های سبز )

همچون باران باش ، رنج جدا شدن از آسمان را در سبز کردن زندگی جبران کن . . .

میدانی درد چیست ؟
نگاهت که رفت …
نه !!!
شاید شانه ای که دیگر وجود ندارد …
نه!!!!
دل شکسته ام …
نه!!!
اعتمادی که دیگر وجود ندارد …
نه!!!!
تنهاییم …
نه!!!!
نمیدانی .
تو نمیدانی که دختر بودن درد است .
دختر که باشی رفتن نگاه ها و دست ها سخت میشود.
دختر که باشی راحتر میشکنی .
دختر که باشی نگاه ها فرق دارند .
حتی اگر به تمام دنیا خوب نگاه کنی باز تمام دنیا میتواند به تو بد نگاه کند….
دختر بودن گاهی واقعا یک درد است …. !

سه تا چیز هست كه هیچ وقت ادم نمیتونه فراموششون كنه...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
صبحانه ناهار شام
.
.
.
.
.
قرار نیست كه همش احساساتی باشه..

گریه شاید زبان ضعف باشد
شاید خیلی کودکانه.. شاید بی غرور...
اما هر وقت گونه هایم خیس می شود
می فهمم؛ .. نه ضعیفم!!!
نه یک کودکم!!!
بلکه پر از احساسم

تمام روزمیخندم
تمام شب یکی دیگه ام
من ازحالم ب این مردم دروغای بدی میگم......!

لباسها در آب کوتاه میشوند و برنجها دراز.
در درازای زندگی لباس باش ودرپهنای آن برنج
و اگر عمق این پیام را نفهمیدی

خاطراتت صف کشیده اند !
یکی پس از دیگری …
حتی بعضی هاشان آنقدر عجولند که صف را بهم زده اند !
و من …
فرار می کنم
از فکر کردن به تو
مثل رد کردن آهنگی که …
خیلی دوستش دارم خیلی

...ﻫَﺮ ﻣﺎﺩَﺭﯼ ﻣَﻨﻮ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ
.

ﺗﻮ ﺩِﻟِﺶ ﻣﯿﮕﻪ ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﺍﯾﻦ عروس ﻣَﻦ ﺑﻮﺩ ... |:
ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺳﻮﯼ ﭼﺮﺍﻍ ﻗﺴم