یه جفت جوراب داشتم, خیلی باهم معاشرت داشتیم! توی دوران اوج رابطه مون یه لنگه اش گم شد...امروز کشومو ریختم بیرون, یهو دیدم اون تــَــه زُل زده تو چشمام!! گفتم : کجا بودی لوتــــــــــی؟!؟!؟ گفت : باس یه مدت با خودم خلوت می کردم, ولی تمام این مدت بوی تو رو می دادم... ... بــــــوییدمش... همون لحظه فهمیدم خیلی مــَــــــــــــــــــــــرده! ... سنگم بود با اون بو باید پودر میشد تا الان..
دوستم رفته خواستگاری دختره ازش پرسیده واسه تشکیل خونواده میخوای زن بگیری ؟ گفته : . . .
.
. . . . . . . . . . بله ! دختر : خودت خواستی زن بگیری ؟ دوستم : بله ! دختر : من قبول کنم شما خوشحال میشی ؟ دوستم : بله ! دختر : شرمنده من با کسی ک سه بار فرصت پ نه پ رو از دست بده ازدواج نمیکنم