اعترافای باحال
دسته:فاقد دسته بندی
86 کاربر

4317 پست

       
اعترافای باحالتونو بزارید تا همه با هم بخونیمشون...لایک یادت نره ها

امتیاز به گروه

[بروز رساني]

آخرين امتاز دهنده:


کاربران گروه

نمایش همه

مدیران گروه

برچسب‌های کاربری

اعترافای باحال

گروه عمومی · فاقد دسته بندی· 86 کاربر · 4317 پست
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
افت تحصیلی ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﺪ ؟
ﻣﺸﺮﻭﻁ ﻣﯿﺸﻮﯾﺪ؟
ﻫﯽ ﺯﺭﺗﻮ ﺯﺭﺕ ﺷﮑﺴﺖ ﻋﺸﻘﯽﻣﯿﺨﻮﺭﯾﺪ ؟
ﺗﺮﺷﯿﺪﻩ ﺍﯾﺪ؟..
.
.
.
ﺑﻪ ﺍﻓﻖ ﺑﭙﯿﻮﻧﺪﯾﺪ ﻣﺎ ﻣﺤﻮﺗﺎﻥ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ
ﻣﺤﻮﺳﺘﺎﻥ ﺷﺮﯾﻒ
ﺑﺎ ﻣﺠﻮﺯ ﺭﺳﻤﯽ ﺍﺯ ﻭﺯﺍﺭﺕ ﺍﻓﻖ
دیدگاه  •   •   •  1392/09/16 - 20:15
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



ها ماشالااااااااااااااااااااااااااااا هول بده بینم چند ساله خونه بابات خوردی خوابیدیا!!!!




دیدگاه  •   •   •  1392/09/16 - 20:06
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به بعضیا بایدگفت : دهنتو به اندازه کلماتت بازکن گنده تر از خودت بخوای حرف بزنی بخیه لازم میشی ها
دیدگاه  •   •   •  1392/09/16 - 20:05
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
داشتیم فیلم هندی میدیدیم سلمان خان با یه کلاش یه گردان زرهی رو نابود کرد !
گفتم بابا اینا خالی بندیه !!!
بابام برگشت گفت خالی بندی اینه که راننده سیگار میکشه ولی تو بوی سیگار میدی !
هیچی دیگه ضایع شدم و همه رو به دیدن ادامه فیلم دعوت کردم …
دیدگاه  •   •   •  1392/09/16 - 20:02
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دانشجو هم دانشجوهای قدیم باز كنكور میدادیم زحمتی میكشیدیم الان اسم مینویسن میرن دانشجو میشن  
دیدگاه  •   •   •  1392/09/16 - 20:01
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

به مامانم میگم یه چندروز برم خونه مامان بزرگ(مامان بابام)


میگه میخوای بری حمالی؟


میگم باشه


میرم خونه ی مامان جون(مامان مامان)


میگه آره اتفاقا یه ذره هم کمکش میکنی

دیدگاه  •   •   •  1392/09/16 - 19:43
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ﺷﺐ ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﻢ ﺻﺒﺢ ﭘﺎ ﻣﯿﺸﻢ ﻣﯿﺮﻡ فیس دوغ ﻣﯿﺒﯿﻨﻡ
ﺳﻪ ﻧﻔﺮ " deactivate " ﮐﺮﺩﻥ
ﺩﻭ ﻧﻔﺮ " block ..."
ﭼﻬﺎﺭ ﻧﻔﺮ !!!! " unfriend "
ﺧﻮﺏ ﻣﮕــــــــــــﻪ ﻣﻦ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﺍﺑــﻢ ﭼﯿـــﮑﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨــﻢ
ﮐﺼﺎﻓﻄﺎ ؟؟؟ !!؟
ﻟﮕﺪ ﺯﯾﺎﺩ ﻣﯿﺰﻧﻢ ؟؟؟
ﺑﯿﺸﺘﺮ ﭘﺘﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﮑﺸﻢ ﺭﻭ ﺧﻮﺩﻡ ؟؟؟
ﺧﺮﻭﭘﻒ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﯾﺎ ﺩﻧﺪﻭﻥ ﻗﺮﻭﭼﻪ ؟؟؟
ﺗﮑﻠﯿﻔﻤﻮﻧﻮ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﮐﻨﯿﺪ ﻻﻣﺼﺒﺎ

دیدگاه  •   •   •  1392/09/16 - 19:42
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥




همان خانم مزاحم از نمایی دیگر


دیدگاه  •   •   •  1392/09/16 - 19:36
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

هنگام مکالمه با تلفن
دیدگاه  •   •   •  1392/09/16 - 19:35
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

یه روز یه كامیون گلابی داشته توی جاده می رفته كه یه دفعه می‌افته توی یه دست‌انداز، یكی از گلابی‌ها می‌افته وسط جاده، بر می‌گرده به كامیون نگاه می‌كنه و میگه:
گلابی‌ها، گلابی‌ها!
گلابی‌ها میگن: گلابی، گلابی!
كامیون دورتر می شه،
صداشون ضعیف‌تر می شه.
گلابی میگه: گلابی‌ها، گلابی‌ها!
گلابی‌ها می گن: گلابی، گلابی!
باز كامیون دورتر میشه، گلابی میگه: گلابی‌ها، گلابی‌ها!
اما صدای گلابی دیگه به گلابی‌ها نمی‌رسه! گلابی‌ها موبایل راننده رو می گیرن و زنگ میزنن به موبایل گلابی،اما چه فایده كه گلابی ایرانسل داشته و توی جاده آنتن نمی‌داده!
گلابی یه نفر رو پیدا می‌كنه كه موبایل دولتی داشته، زنگ می‌زنه به راننده و می گه: گوشی رو بده به گلابی‌ها، وقتی كه گلابی‌ها گوشی رو می گیرن، گلابی میگه: گلابی‌ها، گلابی ها!
گلابی ها می گن: گلابی، گلابی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اون شور و اشتیاقت تو حلقم ،
واقعا دوست داری باز هم ادامه داشته باشه؟!؟!؟!؟!؟

دیدگاه  •   •   •  1392/09/16 - 19:12
+3