آقا رفته بودیم بازار: دیدم این جنسه چقدر به چشمم آشنا میاد دیدی یکی رو تو خیابون میبینی ولی انگار قبلا جایی دیدیش از مامانم پرسیدم این کیه میگه پسته گفتم بابا لامصب بعد از گرون شدنش چه تیپی زده تو مغازه ها
یه بار بابام گفت برو چایی بریز ، منم گفتم تو نزدیکتری به آشپزخونه تو برو بریز بیار بخوریم ! پا شد رفت اون سر پذیرایی نشست گفت حالا تو نزدیک تری ، تو برو بریز بیار بخوریم …