mary jun
اولین بار نیست ک گریه میکنم
اما اولین بار است ک گریه آرامم نمی کند ....
mary jun
مرد من ن با اسب سفید می آید ن با بنز سیاه !
مرد من با دو پای خدش می آید
مرد من ن با حساب پر و ن با شرکتی در فلان جای شهر ک با غرور و مردانگی اش می آید
مرد من آنقدر ها هم رویایی نیست
یک آدم ساده ک می شود از قامتش مغرور شد
ک می شود خستگی هایش را فهمید
ک چشمانش حرفی جز برای من ندارد
باید زن باشی تا بفهمی حتی یک شاخه گل وقتی از دست مردی می رسد
ک دستانش جز برای تو نیست
چ عشقی دارد ...... هزار کادوی گران قیمت پیشکش. .....
باید زن باشی تا ببینی همان دست ها چیزی ست فراتر از دست محکم ....
امن است ......اطمینان دارد ......
مرد من مرد می آید ...
mary jun
دندونی ک لقه رو باید کشید !
اولش درد داره !
بعدش حس خالی بودن جاش چند روز رو اعصابته !
بعدشم انگار ن انگار ک ی روزی دندونی اونجا بوده !
این درست حکایت بعضی از آدمای زندگیمونه ....
mary jun
میگن بوسیدن حرومه
ولی ی جاهایی
باید طرفو
ببوسی بذاری کنار
mary jun
روی کفنم بنویسید :
موریانه ها زهر مارتان
این تن ک میخورید پر از حسرتهای شیرین بود !