شنیدم که رستم فلان کاره بود (جنگجو) فلان جای ایشان کمی پاره بود (آرنج) دو دستش همیشه فلان جاش بود (کمر) فلان چیز او تا نوک پاش بود (شمشیر) چو راه فلانش همی تنگ بود (حوصله) فلان با فلانش سر جنگ بود (عقل و احساس) چو رستم فلانش همی راست بود (عزم و اراده) فلان کردنش کردن ماست بود (جنگ)
فکر بد نکنید طنز بود.