میروم تا دره میخانه کمی مست کنم
جرعه بالا بزنم انچه نباید بکنم
انقدر مست کنم که اندوه جهانم برود
استکان روی لبم باشد و جانم برود
برود هر که دلش خواست شکایت بکند
شهر باید به من الکلی عادت بکن
از انسانها غمی به دل نگیر؛ زیرا خود نیز غمگین اند؛ با آنکه تنهایند ولی از خود میگریزند زیرا به خود و به عشق خود و به حقیقت خود شك دارند؛ پس دوستشان بدار اگر چه دوستت نداشته باشند...!
(دکتر علی شریعتی)
از فشفشه شروع کردم
سیگارت
کبسولی
نارنجک سنگی و اکلیل سرنج
بعد نارجک جنگی
اتیش که محل میببست
مهمونی و ....
امسال دعوت هارو رد کردم رفقا تنها گذاشتم فاز تنهایی گرفتم! همه فاز باید تست کرد!
امسال 2 تا کنده درخت گرفتم بدون سرو صدا ترقه جات سوختنشو تا صبح نگاه کنم عبرت بگیرم!
با صدای تقو توق چوب که همون بالا بلندی های زندگی ماس اخرش خاکستر یا خاک.....
از اتیشم عکس میگیرم میذارم براتون رفقا!
.آقا ما تف ، شما آبشار نیاگارا
ما بدبخت حقیر ، شما کوروش کبیر
ما واشر ، شما ارباب حلقه ها
ما طرح مسکن مهر ، شما برج العربی
ما مینیمم نسبی ، شما ماکسیمم مطلق
اقا اصن ما قیژقیژ دیال آپ ، شما امواج وایرلس
به گا رفتیم باو
بیا در غروب آخرین سه شنبه سال برای گردگیری
افکارمان آتشی بیافروزیم کینه ها را بسوزانیم
زردی خاطرات بد را به آتشو سرخی عشق را از
آتش بگیریم آتش نفرت را در وجودمان خاموش کنی