میروم تا دره میخانه کمی مست کنم
جرعه بالا بزنم انچه نباید بکنم
انقدر مست کنم که اندوه جهانم برود
استکان روی لبم باشد و جانم برود
برود هر که دلش خواست شکایت بکند
شهر باید به من الکلی عادت بکن
زن، چراغ خانه است
می گویند زن، چراغ خانه است.
اما
لابد شنیده اید که در همین راستا، بعضی ها طرفدار "چلچراغ" شده اند
و بعضی ها هم تمایل به "صرفه جویی در مصرف برق" دارند!
با این حساب می شود این تعاریف را نیز ارائه داد:
دوست دختر:
چراغ گرد سوز! (در بلاد کفر، آن را GF می گویند. تحقیقات نشان داده این لغت، مخفف عبارت Gerdsooz Fitile (فتیله گردسوز) می باشد که در شرایط اضطراری، روشنایی اندکی می افروزد و خاموش شدنش سه سوته است و یک فوته!)
معشوق:
لامپ مهتابی! (در راستای رمانتیک بودن قضیه!)
همسر موقت:
لامپ کم مصرف!
همسر دائم:
همان چراغ خانه
همسر مطلقه:
لامپ سوخته!
همسر ایده آل:
چراغ جادو! (هردو افسانه اند!)
و اما شعر مرتبط:
با غول چراغ، آرزویی بکنید
از او طلب فرشته خویی بکنید
یک دانه بس است زن، مگر نشنیدید
خواهشا"در مصرف برق صرفه جویی بکنید
زن لره به لره گیر می ده که تو چرا نمی ری جبهه؟ لره هم می گه بابا خطرناکه! می گه نه اگه بری میتونی کولر بگیری! لره هم هی می گه خطرناکه بالاخره زنش هر روز بهانه که گرمه! آخرش لره رفت جبهه و شهید شد و اومد به خواب زش و گفت پدر سوخته خنک شدی!!
تکیه اش بر درخت
نگاهش غمگین
لبهایش پر از زمزمه
در ژزفاس وجودش غوغا بود
افکارش پریشان بود
شاید فکر خودکشی هم به سرش می زد!..
لری که در عروسی شام گیرش نیامد!!