سالها بود تو را می کردم ، همه شب تا به سحرگاه دعا . یاد داری که به من می دادی، درس آزادگی و مهر و وفا . همه کردند چرا من نکنم، وصف روی گل زیبای تو را . تا دسته فرو خواهم کرد ، خنجر خود به گلوگاه نگاه . تو اگر خم نشوی تو نرود، قد رعنای تو از این درگاه...
معلمی سر کلاس جمجمه ای را به شاگردان نشان داد و گفت:کدام یک از شما می تواند بگوید این جمجمه مال کیست؟ یکی از شاگردان گفت:این جمجمه مال یک زن است. معلم گفت:افرین از کجا فهمیدی؟ گفت:ازفک ساییده شده اش بر اثر پر حرفی!!!