آفلاين مي باشد! | |
بازديد توسط کاربران سايت » 21696 | |
پروانه سعید زاده | |
20 پست | |
زن - متاهل | |
حالت من: مهربون | |
ليسانس | |
پژوهشگر پزشکی شرقی | |
اسلام | |
ايران - تهران | |
با همسر | |
نميکشم | |
حسابداری | |
Samsung Galaxy S | |
un-ma.ir |
يكي بود يكي نبود زير اين گنبد گردون و كبود يه قصه مثل تموم قصه هاي نا تموم دنيا بود
قصه اي كه اولش شروع ميشد با يك نگاه
يه طرف نگاه پاك و ديگري پر از گناه
يه دلي بود كه كسي اونو نبرد
به كسي دل نمي بست و از كسي گول نمي خورد
نیستگویی همه خوابند ، کسی را به کسی نیست
آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست
این قافله از قافله سالار خراب است اینجا خبر از پیش رو و باز پسی نیست
تا آئینه رفتم که بگیرم خبر از خویش دیدم که در آن آئینه هم جز تو کسی نیست
من در پی خویشم ، به تو بر می خورم اما آن سان شده ام گم که به من دسترسی نیست
آن کهنه درختم که تنم زخمی برف است حیثیت این باغ منم ، خار و خسی نیست
امروز که محتاج توام ، جای تو خالیست فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست
در عشق خوشا مرگ که این بودن ناب است وقتی همه ی بودن ما جز هوسی نیست