امید
شعری زیبا از مصدق برای فروغ فروخزاد و جواب زیبا از فروغ
در دیدگاه ببینید...
امید
کاش همیشه
در کودکی می ماندم
تا به جای دلم
سر زانویم زخمی میشد ..
امید
دل را
بد نام نکنیم
آنچه بعضی ها در سینه دارند
کاروان سراست نه دل
امید
من خودم سیزدهم یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
تو جگر گوشه هم از شیر ب[!]
و هنوزمن بیچاره همان عاشق خونین جگرم
خون دل میخورم و چشم نظر بازم جام
جرمم این است که صاحبدل و صاحب نظرم
منکه با عشق نراندم به جوانی هوسی
هوس عشق و جوانی است به پیرانه سرم
پدرت ر خود تا به زر و سیم فروخت
پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم
قسمتی از ترانه آلبوم من خود آن سیزدهم کار متفاوت ار محسن چاوشی
امید
مراحل چهارگانه تحقیق در ایران:
Ctrl+A
Ctrl+C
Ctrl+V
Ctrl+P
امید
حل المسائل +c جعفر نژاد قمی آماده دانلود شده از بلوک سمت راست دانلود کنید کتاب ساختمان داده مقسمی هم ابه زودی...
امید
در خواب ناز بودم شبی
دیدم کسی در میزند , در را گشودم بر او , دیدم غم است در مییزند
ای دوستان بی وفا از غم بیاموزید وفا
غم با همه بیگانگی
هر شب به من سر میزند
امید
تمامی گناهان ، نهانی صورت می گیرد. آن لحظه ای که درک کنیم خداوند حق بر افکار ما گواه است ، شاید رها و آزاد شویم. ماهاتما گاندی
امید
Shab e Hamegi Khosh
Bay Ta Hi
امید
اتم را شکافته ایم اما … از درون خویش بی خبریم !
شعری زیبا از مصدق برای فروغ فروخزاد و جواب زیبا از فروغ
1390/11/28 - 15:25تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه ی همسایه
سیب را دزدیدم
باغبان از پِی من تند دوید
سیب را دست تو دید ,غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز ،سالها هست که در گوش من آرام ،
آرام , خش خش ِ گام تو تکرار کنان ،
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق ِ این پندارم که چرا ،
خانه کوچک ما
سیب نداشت .
و اما پاسخ فروغ فرخزاد به این شعر زیبا:
من به تو خنديدم
چون كه مي دانستم
تو به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدي
پدرم از پي تو تند دويد
و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه
پدر پير من است
من به تو خنديدم
تا كه با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو ليك لرزه انداخت به دستان من و
سيب دندان زده از دست من افتاد به خاك
دل من گفت: برو
چون نمي خواست به خاطر بسپارد گريه تلخ تو را ...
و من رفتم و هنوز سالهاست كه در ذهن من آرام آرام
حيرت و بغض تو تكرار كنان
مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چه مي شد اگر باغچه خانه ما سيب نداشت...!
بسیار زیبا بود
1390/11/28 - 15:30فروغ پر از احساس عاشقانه بوده
میگن مصدق واسه خودش یه دنیایی داشته
1390/11/28 - 15:34ولی باز هم جواب فروغ از مصدق زیبا تر بود
فروغ سرشار از احساس بوده مرسی امید
1390/11/28 - 15:36