عسل ایرانی
هرگاه نتوانستی اشتباهی را ببخشی آن از کوچکی قلب توست، نه بزرگی اشتباه
عسل ایرانی
میگفت آدم باید توی عاشقی مثل سیگار باشه! با اینكه می دونه آخرش زیر پا لهش میكنن ولی تا آخرش به پای آدم می سوزه!
عسل ایرانی
کمی زود بود، ولی...دعایت گرفت مادر بزرگ !...پیر شدم... !!
عسل ایرانی
شک رازیست
لبخند رازیست
عشق رازیست
اشک آن شب لبخند عشقم بود
قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی که چنان بدانی…
من درد مشترکم
مرا فریاد کن...
عسل ایرانی
تو دیدی اشکو تو چشمام
ولی بازم داری میری
کجای زندگیت بودم
نمی دونم نمی دونی
داره هر لحظه این احساس
توی قلب تو میمیره..
باید کاری کنم شاید
همین لحظه دیگه دیره
بزار باور کنم عشق و
بزار هم رنگ رویا شم
بهم فرصت بده عشقم
دوباره عاشقت باشم
نترسونم از این احساس
من از عشق تو لبریزم
بمونی با تو می سازم
همه دنیامو می دونم
عسل ایرانی
آه!، مردی که دلش از سینه اش بیرون زده ست
حرف هایش را، نگاهش را، چرا پنهان کند؟!!
خسته هرگز نیستم، بگذار بعد از سال ها
باز من پیدا شوم، باز او مرا پنهان کند..."..
عسل ایرانی
گریان شده دلم
همچون
دخترکی لجباز...
پا به زمین می کوبد؛
تو را میخواهد
تــــمام تو را...
عسل ایرانی
کاش می شد با هم باشیم ، پیش هم شاد باشیم
کاش می شد این دلامون دو قدم فاصله داشت ،
کاش می شد این دل من پر می شد هر شب و روز از اسم تو ، از یاد تو
عسل ایرانی
کاش دنیا یکبار هم که شده؛ بازیش را به ما می باخت..!
مگر چه لذتی دارد برایش این بردهای تکراری..؟!