maryam
وفای اشک را نازم که در شبهای "تنهایی" ، گشاید بغض هایی را که پنهان در گلو دارم .
maryam
در زندگی به کسانی دل می بندیم که نمی خواهندمان و از وجود کسانی که می خواهندمان بی خبریم ، شاید این باشد دلیل "تنهایی" مان
maryam
دلم گرفته ازآدمایی که میگن دوستت دارم اما معنی شو نمیدونن ازآدمایی که میخوان مال اونا باشی اما خودشون مال تونیستن،از اوناییکه زیر بارون برات میمیرن وقتی آفتاب میشه همه چیز یادشون میره.
maryam
قسمتی از وصیت نامه ی حسین پناهی:
قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم.
بعد از مرگم، انگشتهای مرا به رایگان در اختیار اداره انگشتنگاری قرار دهید.
به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!
ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک کاری کنند.
عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب اکیدا ممنوع است.
دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند در چمنزار خاکم کنید!
کسانی که زیر تابوت مرا میگیرند، باید هم قد باشند.
در مجلس ختم من گاز اشکآور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند.
از اینکه نمیتوانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش میطلبم.
maryam
مـــــا نسل بوسه هاي ممنوع ايم عشق را ميانِ لبهاي هم، پنهان کرده ايم تا نمــــــــــيرد !
maryam
کاش اون لحظه ای که یکی ازت میپرسه حالت چطوره و تو مبگی خوبم کسی باسه که محکم بغلت کنه و اروم تو گوشت بگه : میدونم خوب نیستی............
maryam
گاهی سکوت میکنم تا بفهمی چه بی صدا .................. باختی.........
maryam
زندگي به من آموخت چگونه اشك بريزم. ولي نياموخت چگونه سرازيرش كنم.
زندگي به من آموخت چگونه دوست داشته باشم . اما نياموخت چگونه فراموشش كنم.
اگر انسان زندگي را دوست داشت هرگز در آغاز تولد نمي گريست