darya
كوروش کبیر میگه : بودن باكسی كه دوستش نداري ونبودن باكسی كه دوستش داري هردو رنج است پس اگر همچون خود نیافتی مثل خدا تنها باش....
darya
تقدیم به همه ی خانومهای ایرانی
...
یه روز یه پسر انگلیسی میاد با طعنه به یك پسر ایرانی میگه:
چرا خانوماتون نمیتونن با مردا دست بدن یا لمسشون كنن؟؟
...
یعنی مردای ایرانی اینقدر شهوت پرستن كه نمیتونن خودشون رو کنترل كنن؟؟
پسره لبخندی میزنه و میگه:
ملكه انگلستان میتونه با هر مردی دست بده؟ و هر مردی ملكه انگلستانو لمس كنه؟!
پسره انگلیسی با عصبانیت میگه: ... ... نه!مگه فرد عادیه؟!! فقط افراد خاصی میتون با ایشون در رابطه باشن!!!
پسر میگه: خانومای ما همه ملكه هستن!!!
darya
زن پاشو محکمتر روی گاز فشار داد ، باید خودشو سریع میرسوند...... نه!!! صدای برخورد ماشین با سپر گلگیر روبرویی.... ماشین کاملا نو بود و چند روز بیشتر نبود که اونو تحویل گرفته بودند. چطوری باید جریان تصادف و به شوهرش توضیح میداد.... خدایا!!! باید مدارکش رو حاضر میکرد. در حالی که از یه پاکت قهوه ای رنگ بزرگ مدارکش رو بیرون میکشید، تکه کاغذی از توی اون زمین افتاد. روی اون با خطی کلفت و شتاب زده نوشته شده بود: عزیزم در صورت تصادف یادت باشه، که من تو رو دوست دارم نه ماشین رو! زن اروم گرفت و با لبخندی از ماشین پیاده شد. وقتی پیرهنمون با اتو میسوزه ، قشنگترین ظرف کریستالمون میشکنه، دیوارهای خونه خط خطی میشه یادتون باشه هیچکدوم ارزش شکستن دلی رو نداره
darya
همه شما حتما این شعر را شندیده یا در جایی خوانده اید:
آن کس که بداند و بداند که بداند اسب شرف از گنبد گردون بجهاند
آن کس که بداند و نداند که بداند بیدار کنیدش که بسی خفته نماند
آن کس که نداند و بداند که نداند لنگان خرک خویش به منزل برساند
آن کس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابدالدهر بماند
شاعر: ابن یمین
اما در دنیای امروز و در اطراف ما در بیشتر اوقات وضع جور دیگری است:
آنکس که بداند و بداند که بداند باید برود غازبه کنجی بچراند
آنکس که بداند و نداند که بداند بهتر برود خویش به گوری بتپاند
آنکس که نداند و بداند که نداند با پارتی و پول خر خویش براند
آنکس که نداند و نداند که نداند بر پست ریاست ابدالدهر بماند
darya
*بیل گیتس*
اگرفنّاوری جنرال موتـــورز با سرعتی همســــان فنّاوری كامپیوتر پیشرفت كرده
بود، امروز اتومبیلهایی سوار میشدیم كه:
· سرعتشان 22000 مایل بر ساعت بود!
· مصرف بنزین آنها 4 لیتر درهر 1000 مایل بود!!
· بهای آنها 25 دلار بود!!!
*پاسخ جنرال موتورز*
1 - بدون هیچ دلیلی ماشین شما در روز دوبار تصادف میكرد!
2 - هردفعه كه خطهای وســط خیابان را ازنو نقاشی میكردند شما باید یك ماشین
جدید میخ[!]د!
3 - گاه وبیگاه ماشین شما درخیابانها از حركت باز میایستــــاد وشما چارهای
جز استارت(Restart) مجدد نداشتید!
4 - هربار كه جنــــرال موتورز مدل جدیدی را به بازار عرضه میكرد خریداران
ماشین باید راننــــدگی را از اول یاد میگرفتند چون هیچ یك از عملكردها و
كنترلهای ماشین مانند مدل قبلی نبود!
5 - برای خاموشكردن ماشین باید دكمه استارت را میزدند!
6 - جنرال موتورز خریداران ماشینهایش را مجبور به خرید نقشههای راههایی میكرد
كه ممكــــن بود اصلاً به درد راننـــدگان نخورد.
7 - كیسة هــــــوا قبل از بازشدن در هنگام تصادف از شما میپرسید:
*Are You Sure ?!*
darya
تمام تاريخ عبارتست از جنگ دو سرباز كه همديگر را نمى شناسند و مي جنگند براى دو نفر كه همديگر را مى شناسند و نمى جنگند
darya
شيشه ي نازك احساس مرا دست نزن!
چندشم ميشود از لكه ي انگشت دروغ!
آنكه ميگفت كه احساس مرا ميفهمد...
كو؟ كجاست؟
كه احساس مرا مفت فروخت...
darya
حس میکنم بایدکارگردان میشدم! هرکسی به من میرسدبازیگر است..
darya
برای متنفر بودن از کسایی که ازم متنفرند وقت ندارم....
چون درگیر دوست داشتن کسانیم که دوستم دارند.....