در پي ممنوعيت حضور خانومها در پيست هاي اسكي بدون سرپرست قانوني ( همسر يا پدر ) اونايي كــه دوســت دارن بـــرن اســـكــــي در خــــدمــتـــشـــونـــيـــم ... نقش شوهر رو بازي مي كنيم ... اول از همه يه شارژ 2000 توماني ايرانسل مسيج ميكني تا 48 ســاعت بــــعـــدش زنــــگ مــيـــزنـــم بـــهـــت باهـــات قــــــرار مـــــــيــــــــزارم ... اگه ماشين خودم بيارم 30000 تومان مــيگيرم ،اگه ماشين خودت بياري 25000 تومان ميگيرم ، اگه دو نفرين ميتونم واسه يكيتون بابا شم واسه اونيكي شوهر كه اينجوري با تخـــفــيـــف مـــيـــشـــه 50000 تومـــان ... اگه با تريپ و قيافت هم حال كنم دفـــعــه بـــعـــد مـجــاني ميام باهات ... مسيج الكي نزنين كه جواب نميدم !!! :)))))))))

امتياز پروفايل

[بروز رساني]
+35

آخرين امتاز دهنده:

امتياز براي فعاليت

مشخصات

موارد دیگر
آفلاين مي باشد!
بازديد توسط کاربران سايت » 26914
ebrahim
490 پست
مرد - مجرد
1370-04-17
حالت من: عصبانی
فوق ديپلم
رستوران
اسلام
ايران - تهران
با خانواده
نرفته ام
نميکشم
1100
177 - 65
ebi_souri110@yahoo.com
09372301203

توسط اين کاربران ايگنور شده است

دوستان

(104 کاربر)

آخرین بازدیدکنندگان

گروه ها

(24 گروه)

برچسب ‌های کاربردی

ebrahim
ebrahim
لپ تاپم رو بردم نمايندگيش، مي گم ضربه خورده کار نميکنه، يارو ميگه ضربه فيزيکي؟!! پـَـــ نــه پـَـــ ، يکم بي محلي کردم، ضربه روحـــي خورده
دیدگاه  •   •   •  1390/10/14 - 02:38
ebrahim
ebrahim
خانم روسی و یک آقای آمریکایی با هم ازدواج کردند و زندگی شادی را در سانفرانسیسکو آغاز کردند .طفلکی خانم ، زبان انگلیسی بلد نبود اما می توانست با شوهرش ارتباط برقرار کند. یک روز او برای خرید ران مرغ به مغازه رفت.اما نمی دانست ران مرغ به زبان انگلیسی چه می شود . برای همین اول دست هایش را از دو طرف مانند بال مرغ بالا و پایین کرد و صدای مرغ درآورد. بعد پایش را بالا آورد و با انگشت ران...ش را به قصاب نشان داد . قصاب متوجه منظور او شد و به او ران مرغ داد. روز بعد او می خواست سینه مرغ بخرد. بازهم او نمی دانست که سینه مرغ به انگلیسی چه می شود. دوباره با دست هایش مانند مرغ بال بال زد و صدای مرغ درآورد. بعد دگمه های پالتو اش را باز کرد و به سینه خودش اشاره کرد . قصاب متوجه منظور او شد و به او سینه مرغ داد. روز سوم خانم ، طفلک می خواست سوسیس بخرد. او نتوانست راهی پیدا کند تا این یکی را به فروشنده نشان بدهد. این بود که شوهرش را به همراه خودش به فروشگاه برد!!! حدس زدید چکار کرد؟ . . . . . . . . . خیلی منحرفید! حواستون کجاست ؟ شوهرش انگلیسی صحبت می کرد
1 دیدگاه  •   •   •  1390/10/14 - 02:31
+1
ebrahim
ebrahim
ارم به خواهر زادم دیکته میگم ... رسیده آخر خط میگه دایی برم سر خط ؟! پَ نـــ پَ بقیشو رو فرش بنویس
دیدگاه  •   •   •  1390/10/14 - 02:28
ebrahim
ebrahim
به بابام میگم تلویزیونو بزن کانال دو ... میگه روشنش کنم ؟ پَـــ نَ پَــــ تو بزن دو ... من هُل میدم روشن شه
دیدگاه  •   •   •  1390/10/14 - 02:28
ebrahim
ebrahim
داشتم یه گربه رو تو سبد می بردم صدای میو میوش کل خیابون رو برداشته بود … دختره میگه گربس؟
پـَـــ نــه پـَـــ نهنگه اختلال ژنیتیکی پیدا کرده
دیدگاه  •   •   •  1390/10/14 - 02:27
ebrahim
ebrahim
رفتم ساعت سازي به يارو ميگم ساعتم کار نميکنه، ميپرسه يعني درستش کنم؟
پـَـــ نــه پـَـــ باهاش صحبت کن دست از تنبلی برداره و صبح ها بره سر کارو یه روزی حلال دربیاره
دیدگاه  •   •   •  1390/10/14 - 02:27
ebrahim
ebrahim
رفتم بچه خواهرمو از مهدكودك بيارم. مربيه ميگه بچه رو ميبريدش؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ همينجا ميخورمش
دیدگاه  •   •   •  1390/10/14 - 02:25
+1
ebrahim
ebrahim
این جریان تموم شدن دنیا در سال ۲۰۱۲ واقعیت نداره، دیروز یه بسته بیسکویت خریدم روش نوشته تاریخ انقضا : 2013 خواستم بگم خیالتون راحت !{-7-}{-7-}
دیدگاه  •   •   •  1390/10/14 - 01:41
+3
ebrahim
ebrahim
«گوشی اچ تی سی، سونی اریکسون، جی ال ایکس، تبلت گالاکسی، آیفن یا نوکیا مدل 1100! چه فرقی می کند وقتی کسی نیست که منتظر تماسش باشی...!!!‏»{-53-}{-53-}{-53-}{-53-}{-53-}
دیدگاه  •   •   •  1390/10/14 - 01:39
-1
ebrahim
ebrahim
بچه داییم به دنیا اومده.همه خوشحال و اینا.مامان بزرگم برگشته میگه:حالا میخایین براش اسم بذارین؟پَ نَ پَ!میخاییم ولش کنیم بشه نیو فولدر.{-33-}{-33-}{-33-}
دیدگاه  •   •   •  1390/10/13 - 18:25