fingliiiiiiii
فریاد زدم سبو به دستان این بود مسیر عشق و ایمان ؟ چیزی زسحر نمانده ساقی از عمر شبی بمانده باقی دانید که به دنیای خیالید؟
fingliiiiiiii
آن شب که که زعشق خسته بودم درمانده دلی شکسته بودم رفتم به سراغ مطرب و می دیدم که چو من خراب و خوابند
fingliiiiiiii
گفتی از موندن و رفتی / گفتی از آشتی و قهری / گفتی از خوندن و لالی / تو واسم حرفی نداری........
fingliiiiiiii
یادته همیشه میگفتی تو این شهر غریب قلب من بدونه تو همش کم میاره
همه ی تنم خراب التهاب عشق توست
fingliiiiiiii
تو بخاطرم مییای وقتی که بارون می باره
تو میگفتی که دلم تو زندگی تورو داره....
fingliiiiiiii
شکست تجربه ایست برای موفقییت در شناخت شکست ها....اشک مرا به معراج رساند
fingliiiiiiii
باقیمانده از هر عشق خاکستری است که از شعله های آن باقیمانده اما این خاکستر همیشه سوزان و داغ است
fingliiiiiiii
شبی مجنون به گورستان دویدم شرابه مرگ را از جام چشیدم
در آنجا مردگان را زنده دیدم چو باران اشک شادی میچکیئم........
dg niaz nist didgah bezarid khanome bahare ke be ki ray dadin
1392/05/6 - 13:47پیشاپیش برد خانم ( ملوس ) تبریم میگم : الحق هم حق ایشان بود که یکی از بهترین دوستان بنده است :
1392/05/6 - 21:13dr aziizi shoma lotf dari nesbat b man
1392/05/6 - 22:44joftetonam ali hastiiiid
1392/05/7 - 02:05دوستان بزن اون کف قشنگ رو به افتخار مهسا خانم عزیز : ( البته کمیآهسته )
1392/05/7 - 10:26