میدونی ته ضدحال و نامردی کجاست ؟ !
اینکه صداش کنی و اون حتی به خودش زحمت نده برگرده بگه : “هوم ؟ !”
بستری نرم جز خیالم برایت نیست
برای همین است آرام روی خیالم خوابیده ای
خوب می دانی …
خیالم برایت تخت است
بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت
اندوه چیست ؟ عشق کدام است ؟ غم کجاست ؟
بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمریست در هوای تو از آشیان جداست