می دانی
یک وقت هایی باید
روی یک تکه کاغذ بنویسی
"تـعطیــل است"
و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
... ... ... ... باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال ســوت بزنی
در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که
پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویـی
بگذار منتـظـر بمانند
فعلا تعطیل است

یه سوال :

این صلوات هایی که بعد از اومدن برق میفرستیم ، ثوابش به روح کی میرسه؟

سرهنگ: اسمت چیه؟
سرباز: ممد
سرهنگ: این چیه دستت؟
سرباز: این تفنگ
سرهنگ: تفنگ؟
... ... ... این مملکتته, آبروته, زندگیته, شرافتته, خواهرته, مادرته, و ....؟؟؟؟؟؟؟؟
سرهنگ رو به سرباز دوم کرد وگفت:.... اسمت چیه؟
سرباز گفت: غضنفر
سرهنگ: این چیه دستت؟
غضنفر: این .....خواهر و مادر ممده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تن های هرزه را سنگسار می کنند غافل از آنکه شهر پر از فاحشه های مغزی است و کسی نمی داند که مغزهای هرزه ویرانگرترند تا تن های هرزه.
فروغ فرخ زاد

به سلامتی اون باجه تلفنی که تو بارون میرفتی زیر سقفش,
یدونه دو زاری مینداختی توش,
یه ساعت حرف می‌زدی,
آخرشم پولتو پس می‌داد...

سعی کن با سرعت زیاد بگی
“کانال ِ کولر، تالار ِ تونل”
بعد از ۶ بار تکرار سوتی هاتونو بنویسید!

من نمی دونم اون استادی که ترم قبل از درسش افتادم
این ترم دوباره با چه رویی می خواد بیاد سر کلاس...

این مطلب مخاطب خاص دارد !!!!!!!!!!!

توی گسترده ی رویا ای سوار اسب ابلق
دنبال کدوم مسیری توی تاریکی مطلق
ای به رویا سرسپرده با توام ای همه خوبی
راهی کدوم دیاری آخه با این اسب چوبی

با توام ای که تو فکرت با هر عشق و با هراسمی
رهسپار فتح قلب ماه پیشونی طلسمی
توی دستای نجیبت عکس ماه پیشونی داری
واسه پیدا کردن جاش دنیا رو نشونی داری

ماه پیشونی تو قصه فکر بیداری تو خوابه
خورشید هفت آسمون نیست عکس خورشید توی آبه
از خواب قصه بلند شو اسب چوبیتو رها کن
ماه پیشونی مال قصه ست مرد من منو صداکن

اگه از افسانه دورم اگه ماه پیشونی نیستم
اگه با زمین غریبه اگه آسمونی نیستم
واسه خواب خستگی هات مثل یک قصه لطیفم
به صداقت تو مؤمن مثل قلب تو شریفم

سقراط میگوید:
ایرانیان دارای وجدانی پاک و اخلاقی نیکو هستند.
ایرانیان بی باک فداکار و با تربیت هستند.
ایرانیان با اخلاف ترین ملل دنیا هستند.

شهر به این بزرگی... این همه آدم... این همه تنها...