mohsen
گذشت آنوقت هایی که مردم همدیگر را دور میزدند ،حالا از روی هم رد می شوند....
mohsen
پسر به دختر : می خوای خورشید زندگی من باشی ؟ دختر : آره پسر : پس ۹۲,۹۵۵,۸۸۷٫۶ مایل از من دور بمون !
mohsen
خر ها هیچ وقت آدم نمی شن اما آدم ها بعضی مواقع خر می شن.
mohsen
چقــدر سخــت اسـت كه بببینـــی غَـــریبـه هـا بهتـــر از آن يک نفر اِحســـاســـت را مــی فهمَند !!!
mohsen
ارزش يک سال را دانش آموزي که مردود شده مي داند. ارزش يک ماه را مادري که فرزندي نارس به دنيا آورده مي داند. ارزش يک هفته را سردبير يک هفته نامه مي داند. ارزش يک دقيقه را شخصي که از قطار جا مانده. و ارزش يک ثانيه را آنکه از تصادفي مرگبار جان بدر برده مي داند. هر لحظه گنج بزرگي است، گنجتان را مفت از دست ندهيد! باز به خاطر بياوريد که زمان به خاطر هيچکس منتظر نمي ماند. ديروز به تاريخ پيوست، فردا معماست، و امروز هديه است
mohsen
طریقه ساختن یک رابطه پایدار : ابتدا خطوط نقطه چین را برش دهید ، سپس 180 درجه بچرخانید.!!!
mohsen
ساعـت کـه زنـگ مـیزنـد ... مـُدام بـه ایـن فـکر مـیکنـم کـه تــو از سـاعت هـم کـمتـری ...؟!
mohsen
تركه تو روزنامه يك آگهي استخدام ميبينه كه: به يك مهندس كامپيوتر مجرب و باسابقه نيازمنديم. خلاصه فرداش كت شلوار ميپوشه و اساساً تيپ ميزنه و پاميشه ميره واسه مصاحبه. اونجا يارو ازش ميپرسه: شما مدركتون از كدوم دانشگاهه؟ تركه ميگه: ايلده من مدرك ندارم كه! يارو تعجب ميكنه، ميگه: پس حتماٌ سابقة كارتون زياده... قبلاٌ تو كدوم شركت كار ميكردين؟ تركه ميگه: والله من شركت مركت بيلميرم! پدر مرحومم يك سوپرماركت داشت، منم همونجا كار ميكنم!! يارو شاكي ميشه، ميگه: مردك! تو اصلاٌ بلدي كامپيوتر رو روشن كني؟! تركه ميگه: والله نه!! مرده قاط ميزنه، ميپرسه: پس اومدي اينجا چه غلطي بكني؟! تركه ميگه: ايلده من فقط اومدم بگم كه دور من يكي رو بايد خط بكشيد!!!