M 0 R i c A R L0
درجه:فعال ترین و برترین کاربر بیاتویونی [اطلاعات]

       
(-̮̮̃-̃)~خيـــــــــلي خـــــــوش اومــــــدي بــه پــيجـــم~(-̮̮̃-̃) ا گه دكوري يا مجسمه ابوالهول اد نكنــــــــــــــــــا كه واسم زحمت ميشه بسي حذفت :D تو آشغالو ساعت 9 دم در ديدي ولي من تويِ زندگيم... از آدماي با ادب وشيطـــون و باحـــال و شــوخ خـــوشم مياد.. از اونايي هم كه خيلي دچار خودتحويلي مزمن هستند بشدت دوري ميكنم اگه اينجـــوري هسي ادد نكـــن x_x درخــواست فرستــادي اكسپت كردم چند روز وقت داري خودتو نشون بدي بعد ديدم خبــري ازت نــيست يا ديدم داري خــودتـو ميگيري remove ميشي - ناراحـــت نشو.. :x :Xx~(-̮̮̃-̃) خيلي زود با كسايي كه براي اولين بار ميبينم ارتبـــاط بر قـــرار ميكنم... :Xx~(-̮̮̃-̃) ميگن اگه چيــــزي و بخــــوام امــــكان نداره بهش نــــرسم.. خيلــــي پيگيـــرم... :Xx~(-̮̮̃-̃) آدم ركـــي ام خيلـــي ها اين اخلاقــــم و تحسيـــن ميكنن اما خيلـــي ها هم ناراحــــت ميشن...!!! :Xx~(-̮̮̃-̃) براي كسي بد نميخوام دوست دارم همه خوشبخت باشن حتي اونايي كه ازم خوششون نمياد :Xx~(-̮̮̃-̃) ا ز كسي بــــدم نمياد چون فكـــر مي كنم در غيـــر اين صورت خــــودم اذيـــت ميشم... :Xx~(-̮̮̃-̃) معمولا خيلي سر حالم اما اگه حوصله نداشته باشم تا خودم نخوام هيچ كس نميتونه حالمو عــوض كنه... واسه همين اينجور موقــــع ها كسي سمتـــم نمياد!!!! :Xx~(-̮̮̃-̃) از همه جـــورش چه پسر چه دختـــرش نارو خــــوردم... همونــــايي كه تا ديروز داداش داداش ميكردن امـــروز.... :Xx~(-̮̮̃-̃) پشت سرم حرف زياد در مياد چون دشمن زياد دارم تا از خودم چيزي نديدي باور نكن...(هر كي پرچمش بالا باشه بد خواهاش زيادن :x ) از اونايي نيستم كه تا گره كارم به دست يكي باز ميشه برم پيشش.سعي ميكنم از همه خبر بگيرم همه واسم عزيزن :Xx~(-̮̮̃-̃) كسي بهم معرفت نشون بده صد هزار برابرشو بهش بر ميگردونم تو زندگيم بهم ياد دادن دست رد به سينه هيچكس نزن :Xx~(-̮̮̃-̃) به اعتقاداتم پايبندم ! هيچوقت لاف نميزنم عمل ميكنم :Xx~(-̮̮̃-̃) ============================== ------------------------------------------------------ و اينجا هم برايت چند خطي سكوت مينويسم !!

امتياز پروفايل

[بروز رساني]
+78

آخرين امتاز دهنده:

امتياز براي فعاليت

مشخصات

موارد دیگر
آفلاين مي باشد!
بازديد توسط کاربران سايت » 43629
M 0 R i c A R L0
1048 پست
مرد - مجرد
1366-07-09
حالت من: ناراحت
ليسانس
مهندس عمران-تدریس Auto Cad & 3d Max & ETabs
اسلام
ايران - تهران - Ekthiarie
مجردي
رفته ام
نميکشم
دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران شرق
HTC
206
183 - 75
moricarlo.mihanblog.com
amirscooter6@yahoo.com
09..5008743
50

توسط اين کاربران ايگنور شده است

دوستان

(216 کاربر)

آخرین بازدیدکنندگان

گروه ها

(92 گروه)

برچسب ‌های شخصی

برچسب ‌های کاربردی

M 0 R i c A R L0

فعال ترین و برترین کاربر بیاتویونی
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
בلـــَم گرفتــﮧ...

از همــﮧ ی بــی تفآوتــی هآ...

از همــﮧ فــَرآموشی هآ...

از هَمﮧ بــی اعتمــآدی هآ...

کــآش معلــمی بود و انشـ ـ ـــآیی مــی خوآســت...

"روزگــآر خوב رآ چگونــه مــی گــُذرآنید؟؟؟

دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 10:53
+7
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
@A-Sh-F
doki joon khosh omadi be gorohe khodet....jat hesabi khali bodaaaaa
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 10:50
+4
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
دخـــــــــــتــــــــــرک خنــــــده کنان گفــت کــه چــیـســــت
راز ایـــن حـلــــقـه ی زر
راز ایـن حـلـــــقـه کـه انگشـــت مـــرا
ایـن چـنیـــــن تـنـــگ گـرفـتــــه اســـت بـبــــر
هـمـــه گـفـتـنـــــد: مـــبـــارک بـاشـــد
دخـتـــرک گـفــــت: دریـغــا کـه مــرا
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 10:47
+5
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
دیشب تا ساعت ۵ پای کامپیوتر بیدار بودم ؛
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
صبح پا شدم دیدم چشام شده کاسه خون
به لبم داغ جنون. به کنارم تو بمون. نرو با دیگرى
اون آخریـا صـدای دستاشـون نمیـاااااااد
عاهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاااااااااااا
دسسسسسسسسسسس دسسسسسسسس:)))))
2 دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 02:06
+9
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
قسمتی از سفر نامه مارکوپولو:
شبی از شهری به نام قزوین میگذشتیم....
بگذریم...
خدا لعنتشان کند ! :))))))
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 01:57
+7
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
زرنگاش بگن چنده؟؟؟؟؟؟؟؟

5 دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 01:44
+6
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
چه فرقی دارد

پُشت پنجره اتاقت باشی

یا در خیابانهای شهر در حال قدم زدن

وقتی که آرزوهایت

در حبس باشند...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 01:40
+5
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
نگاه کن!

آن دور دستها ...

یکی تنها به انتظار ایستاده ...

لبخندی عاشقانه را !

دستی برایش تکان بده ...

تا بشکند حصار سنگی تنهایی اش!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 01:36
+5
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
خورشید

برای باز آمدن است که می رود.

نگران نباش

به زودی ...

ما به راهِ روشنِ آرامش خواهیم رسید.

فقط کافی ست ...

تاریکی بی پایانِ پیش رو را تحمل کنیم

حتماً سپیده دم سر خواهد زد

و خورشید باز خواهد گشت ...



دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 01:33
+6
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
خداوندا!

از تو خواسته بودم آنچنان دستم بگیر

که آنگاه که دلم می لرزد، ایمانم نلرزد...

دلم که هیچ،

ایمانم هم لرزید،

بگو چرا دستهایم می لرزد؟
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 01:30
+6