پــَـ نــــــه پــَـ
دسته:موبایل و دانلود
76 کاربر

1146 پست

       
پــَـ نــــــه پــَـ دوستان و اعضای گروه

امتیاز به گروه

[بروز رساني]

آخرين امتاز دهنده:


کاربران گروه

نمایش همه

مدیران گروه

پــَـ نــــــه پــَـ

گروه عمومی · موبایل و دانلود· 76 کاربر · 1146 پست

ارسالهای پــَـ نــــــه پــَـ

zahra
zahra
بهمن و علی(اصفهانی) سرباز بودن. بهمن ميميره، علی ميره برای خانواده بهمن تلگراف بزنه که بهمن مرده. مسئول تلگراف‌خونه می‌گه: هر کلمه هزار تومان، برای تاريخ و امضا هم پول نمی‌گيريم. علی می‌گه بنويس: بهمن تير خرداد مرداد !
دیدگاه  •   •   •  1390/11/1 - 01:16
+8
ebrahim
ebrahim
( یه توپ دارم قلقلیه ) پَ نه پَ شش ضلعی نامنتظمه... ( میزنم زمین هوا میره ) پَ نه پَ می خواستی زمینو حفر کنه برسه مرکز زمین... ( نمی دونی تا کجا میره )پَ نه پَ می دونم نمیگم که ریا نشه... ( من این توپو نداشتم ) پَ نه پَ داشتی ، رو نمی کردی... ( مشقامو خوب نوشتم ) پَ نه پَ همش برو دنبال یللّی تللّی... ( بابام بهم عیدی داد ) پَ نه پَ می خواستی روز مادر بهت کادو بده... ( یه توپ قلقلی داد ) پَ نه پَ می خواستی یه دونه بی ام ۷۳۰ بهت بده !!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/1 - 00:54
+5
aB'Bas S
aB'Bas S
ميگم: فهميدي محمد جدا شده؟ ميگه از شوهرش؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ چسبيده بود به كف ماهيتابه، با كفگير زدم جدا شد
3 دیدگاه  •   •   •  1390/10/30 - 23:55
+6
zahra
zahra
مادر: احمد! اگر من به تو ۱۰ تا بادام بدهم که آنها را به طور مساوی با جواد تقسیم کنی، چند تا به او می دهی؟ احمد: سه تا! مادر: ببینم! مگر تو حساب کردن بلد نیستی؟ احمد: چرا مامان من بلدم، ولی جواد که بلد نیست!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/30 - 23:25
+9
mina_z
mina_z
ماشینم بنزین تموم کرد وسط جاده, واستادم دم جاده یکی 2 لیتر بنزین از ماشینش بهم بده که فقط خودمو برسونم به یه پمپ بنزینی, یکی زد بقل گفت آقا بنزین برای ماشینت می خوای؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام باهاش خودمو آتیش بزنم
دیدگاه  •   •   •  1390/10/30 - 23:18
+9
mina_z
mina_z
با دوستم رفتيم تو يه مغازه ي شلوغ که عسل طبيعي ميفروشه؛ نوبت ما که ميشه طرف ميگه:شمام عسل ميخواين!؟ ، پـَـَـــ نــه پـَـَـــ دوتا زنبوريم اومديم استخدام شيم
دیدگاه  •   •   •  1390/10/30 - 23:12
+9
zahra
zahra
چرخه زندگی مرد ها… در بچگی، مامان ذلیل… جوونی، دوست دختر ذلیل…میان سالی، زن ذلیل….پیری، فرزند ذلیل… بعد از مرگ، ذلیل مرده
دیدگاه  •   •   •  1390/10/30 - 00:14
+7
mina_z
mina_z
یه بار یه کچل میره آرایشگاه میگه آقا شما سر میزنین؟ همه بر میگردن نگاش میکن و میزنن زیر خنده. مرد آرایشگره میگه بله . چطو مگه؟ میگه هیچی - یه سر هم به ما بزنین
دیدگاه  •   •   •  1390/10/29 - 18:08
+6
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
معلم سر کلاس ازم پرسیده : مشتری چند تا قمر داره؟ میگم : منظورتون سیاره مشتریه دیگه؟ معلمم میگه : پـَـــ نــه پـَـــ منظورم مشتریای اسمال آقا قصابی محله!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/29 - 02:22
+3
-1