پــَـ نــــــه پــَـ
دسته:موبایل و دانلود
76 کاربر

1146 پست

       
پــَـ نــــــه پــَـ دوستان و اعضای گروه

امتیاز به گروه

[بروز رساني]

آخرين امتاز دهنده:


کاربران گروه

نمایش همه

مدیران گروه

پــَـ نــــــه پــَـ

گروه عمومی · موبایل و دانلود· 76 کاربر · 1146 پست

ارسالهای پــَـ نــــــه پــَـ

محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
دستمال کاغذی گرد کردم گذاشتم تو بینیم مامان بزرگم میگه بینیت خون اومده؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ دیدم از دماغم داره هوا میاد. گفتم حتما پنچر شدم فعلا اینو رد کنم که بادم خالی نشه
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 14:20
+4
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
رفته بوديم باغ وحش فيله از گرسنگي مرده بود.دوستم گفت:از گرسنگي مرده؟گفتم پـَـــ نــه پـَـــ تو مانور زلزله مرده
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 14:20
+4
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
تو تلويزيون داره ازاين شركتاي گلدكوِِِئيست نشون ميده.خواهرم اومده ميگه يعني شركتشون هرميه؟؟؟؟میگم پـَـــ نــه پـَـــ مكعب مستطيله درابعاده3در4
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 14:19
+4
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
نشستم دارم واسه امتحان درس میخونم، 4صبح مادرم اومده میگه هنوز داری درس میخونی؟ پـَـــ نــه پـَـــ نیم ساعت پیش فارق التحصیل شدم، الان دارم مطالعه آزاد میكنم
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 14:19
+2
amir taha
amir taha
داشتیم تو خیابون قدم می زدیم كه یهو صداى ترمز شدیدى اومد و یه مردی که افقی شده بود......خلاصه ملت جمع شدن بالای سر طرف، كه در این هنگام راننده پیاده شد و در كمال خونسردى گفت: آقا چیزیتون شد؟ یارو هم با همون وضع و صورت خونى مالى در حالی كه به سختى نفس می كشید گفت: پـَـ نه پَــ، خودمو انداختم زمین از داور پنالتى بگیرم! راننده گفت: نمكدون! منظورم اینه كه می خواى زنگ بزنم اورژانس؟ یارو گفت: پـَـ نه پَــ، زنگ بزن برنامه نود، عادل اینا كارشناسى كنن صحنه پنالتى بود یا نه!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 00:49
+5
ebrahim
ebrahim
خوشحال بزگشتم خونه میگم:بابا کار پیدا کردم. میگه: کجا ؟ میگم: موزه ی ملی میگه به عنوان کارمند؟ پـَـــ نــه پـَـــ به عنوان قالیچه ی دوران اسکندر مقدونی
دیدگاه  •   •   •  1390/10/22 - 22:08
+4
ebrahim
ebrahim
رفتم بانک به کارمندِ میگم : شما صندوقدار هستید؟! میگه : پـَـــ نــه پـَـــ هــاچ بکم.
دیدگاه  •   •   •  1390/10/22 - 21:19
+5
ebrahim
ebrahim
ساعت 3 نصفه شب وسط جنگل صدای جیرجیر میاد، رفیقم میپرسه جیرجیرکه؟ پـَـــ نــه پـَـــ خرسه تسمه اش پاره شده داره جیرجیر میکنه!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/22 - 11:21
+3
ebrahim
ebrahim
رفتم در خونه رفيقم ...از پشت آيفون ميگه ... تنهايی؟ پـَـــ نــه پـَـــ خونه محاصره ست ... بهتره خودتو تسليم كنی .
دیدگاه  •   •   •  1390/10/22 - 11:11
+2
zahra
zahra
کله صبحی رفیقم می‌خواست بیاد درس بخونیم، بهش زنگ زدم گفتم دوتا نون هم بگیر بیار. گفت واسه صبحونه؟ پـَـ نه پَــ، واسه ذخیره سازی تو روزای سخت زمستون!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/21 - 01:33
+4