بهار اومد كه من شيدا بگردم چو ماهى بر لب دريا بگردم
پلنگ در كوه و اهو در بيابان همه جفتند و من تنها بگردم
سه روز رفته اى سي روز حالا, سه روز رفته اى سي روز حالا زمستون رفته اى نوروز حالا يار
تو كه گفتي برو صد سال ديگر, تو كه گفتي برو صد سال ديگر نگيرم غير تو من يار ديگر يار
سر سالى نشد يارى گرفتى, سر سالى نشد يارى گرفتى زبانت با من و دل جاى ديگر يار
دلم مى خواهد كه با تو يار باشم, دلم مى خواهد كه با تو يار باشم چو دونه در ميان نار باشم يار
چو دونه در ميان نار شيرين, چو دونه در ميان نار شيرين
چو بلبل محرم گلزار باشم يار
به دستمالم گل بادام دارم, به دستمالم گل بادام دارم
نه شب خواب و نه روز ارام دارم يار