گفتم: خدايا سوالي دارم گفت: بپرس...... ...... گفتم: چرا هر موقع من شادم، همه با من ميخندن، ولي وقتي غمگينم كسي با من نميگريد ؟ گفت: خنده را براي جمع آوري دوست و غم را براي انتخاب بهترين دوست آفريدم. ----------------------------------------- Like یادتون نره.

امتياز پروفايل

[بروز رساني]
+66

آخرين امتاز دهنده:

امتياز براي فعاليت

مشخصات

موارد دیگر
آفلاين مي باشد!
بازديد توسط کاربران سايت » 47458
saman
1970 پست
مرد - مجرد
1371-03-25
حالت من: عصبانی
فوق ديپلم
دانشجو
اسلام
ايران - تهران - تهران
با خانواده
نرفته ام
نميکشم
دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران شرق
کامپیوتر-نرم افزار-در حال گذراندن دوره(MCITP)
فلسفه و آهنگهای غمگین و رانندگی حرفه ای و ریس تو خیابون و...
k750i
ندارم
177 - 75
mstech.ir
noblem2011@yahoo.com
09367586304

اينها را ايگنور کرده است

توسط اين کاربران ايگنور شده است

دوستان

(161 کاربر)

آخرین بازدیدکنندگان

گروه ها

(20 گروه)

برچسب ‌های کاربردی

saman
saman
در CARLO
 شماها یادتون نمیاد وقتی ما طفل بودیم،

 یکی از سرگرمی هامون این بود که تو حموم در چاه فاضلاب رو میذاشتیم

 تا آب جمع بشه مثل استلخ بشه بعد دست و پا میزدیم شاد میشدیم !
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 17:09
+4
saman
saman
در CARLO
 بدترین شکستمو وقتی خوردم که با عشق و امید گره هندزفریمو باز کردم
 ولی دیدم گوشیم شارژ نداره …
 هنوز کمر راست نکردم !
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 17:04
+4
saman
saman
در CARLO
انیشتین برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه از راننده مورد اطمینان خود کمک می گرفت.
راننده وی نه تنها ماشین او را هدایت می کرد بلکه همیشه در طول سخنرانی ها در میان شنوندگان حضور داشت
بطوریکه به مباحث انیشتین تسلط پیدا کرده بود!
یک روز انیشتین در حالی که در راه دانشگاه بود با صدای بلند گفت که خیلی احساس خستگی می کند؟
راننده اش پیشنهاد داد که آنها جایشان را عوض کنند و ...
او جای انیشتین سخنرانی کند چرا که انیشتین تنها در یک دانشگاه استاد بود
و در دانشگاهی که سخنرانی داشت کسی او را نمی شناخت و طبعا نمی توانستند
او را از راننده اصلی تشخیص دهند. انیشتین قبول کرد، اما در مورد اینکه
اگر پس از سخنرانی سوالات سختی از وی بپرسند او چه می کند، کمی تردید داشت.
به هر حال سخنرانی راننده به نحوی عالی انجام شد ولی تصور انیشتین درست از آب درامد
. دانشجویان در پایان سخنرانی شروع به مطرح کردن سوالات خود کردند.
در این حین راننده باهوش گفت: سوالات به قدری ساده هستند که حتی راننده من نیز می توان
د به آنها پاسخ دهد. سپس انیشتین از میان حضار برخواست
و به راحتی به سوالات پاسخ داد به حدی که باعث شگفتی حضار شد.
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 16:53
+6
saman
saman
در CARLO
 مامانم که شیشه پاک کن میخرید ،
 لحظه شماری میکردم تا اون ماده ی داخلش تمومه بشه بعد توش آب پر کنم بازی کنم
 این بلند مدت ترین برنامه ریزی بود که تو بچگی انجام میدادم !
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 16:47
+6
saman
saman
در CARLO
 یه بار تو تاکسی از سر حجب و حیا، خودمو چسپوندم به در تا نخورم به دختره
 دختره گفت: آقا این مسخره بازی ها چیه درست مثل آدم بشین دیگه!
 آدم نمیدونه باید چیکار کنه !
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 16:43
+6
saman
saman
در CARLO
 همیشه یه احمقی پیدا میشه
 که ماشینشو جلوی پارکینگ خونه ت پارک کنه
 حتی اگه خونه نداشته باشی !
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 16:34
+6
saman
saman
در CARLO
 ﺑﻪ یارو ﻣﻴﮕﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﺗﻮ ﺗﺎﻛﺴﻰ ﻛﻰ ﻛﻨﺎﺭﺕ ﺑﺸﻴﻨﻪ؟
 ﻣﻴﮕﻪ: ﻳﻪ ﺩﺧﺘﺮﺧﻮﺷﮕﻞ ﺑﺎ ﻧﺎﻣﺰﺩﺵ! ﻣﻴﮕﻦ : ﭼﺮﺍ ؟
 ﻣﻴﮕﻪ: ﺍﻭﻧﺎ ﻣﻴﭽﺴﺒﻦ ﺑﻪ ﻫﻢ ، ﺟﺎﻯ ﻣﻦ ﺯﻳﺎﺩ ﻣﻴﺸﻪ !
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 16:27
+6
saman
saman
در CARLO
 عکاس سرکلاس درس اومده بود تا از بچه‌هاى کلاس عکس یادگارى بگیره،
 معلم هم داشت همه بچه‌ها را تشویق می‌کرد که دور هم جمع بشن
 معلم گفت: ببینید چقدر قشنگه که سال‌ها بعد وقتى همه ‌تون بزرگ شدید
 به این عکس نگاه کنید و بگید:
 این احمده ،الان دکتره ، یااون مهرداده ، الان وکیله
 یکى از بچه‌ها ازته کلاس گفت : اینم آقا معلمه، الان مـــــــــــــرده !
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 16:21
+6
saman
saman
در CARLO
زنها مثل میوه اند
 هر کدام رنگ شکل و مزه خودشان را دارند …
 اما مشکل مردها اینه که عاشق سالاد میوه اند …!
2 دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 16:18
+6
saman
saman
در CARLO
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 16:12
+5