بعضی آدمها حرفهایی می زنند که شنونده دوست دارد بشنود، حتی اگر آن حرفها دروغ و نادرست باشد. مردم اسم این آدمها را گذاشته اند " با سیاست". ولی من اسمشان را گذاشته ام " آدمهای کثیف".
بعضی آدمها همیشه راست می گویند و صداقت از خشنودی طرف مقابل برایشان مهم تر است. مردم به این آدمها می گویند" ساده" . ولی من اسمشان را گذاشته ام " آدمهای سالم".
در اینجا که ما زندگی میکنیم "آدمهای سالم" چندی است که کمرنگ شده اند و نقش "آدمهای کثیف" روز به روز پر رنگ تر می شود، شاید دلیلش خود ما باشیم. شاید چون راه را اشتباه گرفته ایم.
بعضی آدمها باران را احساس می کنند بقیه فقط خیس می شوند...
دوستی با بعضی آدمها مثل نوشیدن چای کیسه ایست ، هول هولکی و دمدستی. این دوستی ها برای رفع تکلیف خوبند اما خستگی ات را رفع نمی کنند. این چای خوردنها دل آدم را باز نمی کند خاطره نمی شود فقط از سراجبارمی خوریشان که چای خورده باشی به بعدش هم فکر نمی کنی . دوستی با بعضی آدمها مثل خوردن چای خارجی است. پر از رنگ و بو . این دوستی ها جان می دهد برای مهمان بازی برای جوکهای خنده دارتعریف کردن برای فرستادن اس ام اس ها و ایمل های صد تا یک غاز. برای خاطره های دم دستی. اولش هم حس خوبی به تو می دهند. این چای زود دم خارجی را می ریزی در فنجان بزرگ. می نشینی با شکلات فندقی می خوری و فکر می کنی خوشحال ترین آدم روی زمینی. فقط نمی دانی چرا باقی چای که مانده درفنجان بعد از یکی دوساعت می شود رنگ قیر یک مایع سیاه و بد بو که چنان به دیواره فنجان رنگ می دهد که انگار در آن مرکب چین ریخته بودی نه چای . دوستی با بعضی آدمها مثل نوشیدن چای سر گل لاهیجان است. باید نرم دم بکشد. باید انتظارش را بکشی. باید برای عطر و رنگش منتظر بمانی باید صبر کنی. آرام باشی و مقدماتش را فراهم کنی. باید آن را بریزی در یک استکان کوچک کمر باریک. خوب نگاهش کنی. عطر ملایمش را احساس کنی و آهسته آهسته بنوشی اش و زندگی اش کنی ونتوانی فراموش اش کنی