یافتن پست: #آدم

محمد
محمد
هیچ لذتی بالاتر از این نیس که یه تیکه از سرعت گیر کنده شده باشه و آدم بتونه 2تا چرخ ماشینشو از اونجا رد کنه
خدایا این لذتارو از ما نگیر!!!
دیدگاه  •   •   •  1391/01/3 - 23:59
+8
محمد
محمد
جملات پنـد آموز پـشت كامیـونی

بعضی از راننده های کامیون جمله های جالبی مینویسن پشت ماشیناشون ! حالا یا جنبه طنز داره
یا جمله های فلسفی و ادبیاته یا عاشقانه است یا … بهر حال زیباست و ارزش خوندن داره ...


اگر از عشقت نکنم گریه و زاری
به جهنم که مرا دوست نداری!


اگه الله کند یاری
چه اف باشد چه سوسماری!


اگر خواهی بمیری بی بهانه
بخور ماست و خیار و هندوانه!


ای بلبل اگر نالی من با تو هم آوازم
تو عشق گل داری، من عشق گل اندامی!


لاستیک قلبمو با میخ نگات پنچر نکن


بر در دیوار قلبم نوشتم ورود ممنوع !
عشق آمد و گفت من بی سوادم


قربان وجودت که وجودم ز وجودت بوجود آمده مادر


شتاب مکن! مقصد خاک است


رادیاتور عشق من از بهر تو، آمد به جوش!


اگر نداری باورم بنگر به روی آمپرم


کاش جاده زندگی هم دنده عقب داشت


آب رادیاتور ماشین بخور محتاج نامردان نباش!


آدم دیوانه را بنگی بس است خانه پرشیشه را سنگی بس است!


اتوبوس من غصه نخور، منم یه روز بزرگ میشم!(ژیان)


سر پایینی برنده سر بالایی شرمنده!


داداش مرگ من یواش!


کاش می شد سرنوشت را از سر نوشت


تند رفتن که نشد مردی! چشم انتظارم که برگردی
دیدگاه  •   •   •  1391/01/3 - 22:48
+3
sina
sina
چرا مادرمان را دوست داریم

چون ما را با درد به دنيا می آورد و بلافاصله با لبخند می پذیرد


چون شیرشیشه را قبل از اينكه توی حلق ما بريزند ، پشت دستشان می ریزند

چون وقتی تب میکنیم، آنها هم عرق می ریزند


چون وقتی توی میهمانی خجالت می کشیم و توی گوششان می گوییم سیب می

خوام، با صدای بلند می گویند منیر خانوم بی زحمت یه سیب به این بچه بدهید و

ما را عصبانی

می کند

و وقتی پدرمان ما را به خاطر لگد زدن به مادر کتک میزند، با پدر دعوا می کنند

چون وقتی در قابلمه غذا را برمی دارند، یک بخاری بلند می شود که آدم دلش می خواهد غذا را با قابلمه اش بخورد

چون

وقتي تازه ساعت يازده شب يادمان مي افتد كه فلان كار را كه بايد فردا در

مدرسه تحويل دهيم يادمان رفته،بعد از يك تشر خودش هم پابه پايمان زحمت

ميكشد كه همان نصف شبي تمامش كنيم


چون وسط سریالهای ملودرام گریه می کنند

چون بعد از گرفتن هدیه روز مادر، تمام فکر و ذکرش این است که مبادا فروشندگان بی انصاف سر طفل

معصومش را کلاه گذاشته باشند

چون شبهای امتحان و کنکور پابه پای ما کم میخواب
دیدگاه  •   •   •  1391/01/3 - 16:29
+6
محمد
محمد
کنکور در ایران یک غول است که همیشه به همراه یک قیف تعریف می شود. امتحانیست که سرنوشت انسان ها را تغییر می دهد. در این امتحان بعضا سوالات واقعا خنده داری به چشم می خورد که برای نشاط روح آدم واقعا مفیدند ! در این مطلب بعضی از این سوال های شاهکار رو می توانید ببینید.

1- جای خالی را با گزینه ی مناسب پر کنید.
« به نام خدای ............
بینداخت شمشیر را شاه دین »
1) جهان آفرین
2) مهربان
3) کریم
4) رحیم
یعنی گزینه ها آن قدر تابلوست که طرف اگر شعر را در عمرش هم نشنیده باشد، به راحتی و با توجه به وزن شعر، می تواند گزینه ی درست را پیدا کند.
2- جای خالی را با گزینه ی مناسب پر کنید.
« بهرام که گور می گرفتی همه عمر
دیدی که چه گونه گور ........... گرفت »
1) شهرام
2) مهرام
3) بهرام
4) آرام
به خدا این سوال های کنکور بوده است ها! باور نمی کنید، خودتان بروید سایت سازمان سنجش را ببینید. توی این سوال فقط کم مانده بود یکی از گزینه ها را هم می گذاشت "دل پذیر" یا "تبرک"!
3- جای خالی را با گزینه ی مناسب پر کنید.
«که گوید برو ...... رستم ببند
نبندد مرا دست، چرخ بلند»
1) دست
2) پا
3) کمر
4) چشم های
دقت دار
1 دیدگاه  •   •   •  1391/01/3 - 15:47
+6
ali rad
ali rad
گاهــی آدمـ دلــــشـــ مـیــخواهــد


کـفـــش هـاشـ را دربـیـــاورد


یــواشکیـ نوکـــ پـــا , نـوکــ پــا


از خـودشــ دور شــود


دور دور دور ........
دیدگاه  •   •   •  1391/01/3 - 12:12
mah3a
mah3a
از عشق آدما که خیری ندیدم … الان چند وقته عاشقه خوراکیا شدم …
خیلی هم راضیم..
دیدگاه  •   •   •  1391/01/3 - 12:00
maryam
maryam
آدم باید عین مرسوله پستی سفارشی باشه. یکی باشه همیشه تحویلش بگیره، بگیردش تو بغل امضا هم بده که تحویل داده شده، پس گرفته نمی شود!
دیدگاه  •   •   •  1391/01/2 - 22:55
+2
maryam
maryam
دلم گرفته از آدمهایی که می گن دوستت دارم، اما معنی شو نمی دونن،
از آدمهایی که می خوان مال اونا باشی اما خودشون مال تو نیستن،
از اونایی که زیر بارون برات می میرن و وقتی آفتاب می شه همه چیز یادشون می ره.
دیدگاه  •   •   •  1391/01/2 - 22:40
+2
maryam
maryam
به یک‏ جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی رنج را نباید امتداد داد. باید مثل یک چاقو که چیزها را می‏برد و از میانشان می‏گذرد؛ از بعضی آدم‏ها بگذری و برای همیشه تمامشان کنی...
دیدگاه  •   •   •  1391/01/2 - 22:30
+3
ali rad
ali rad
ديدی غزلی سرود؟
عاشق شده بود.
انگار خودش نبود
عاشق شده بود.
افتاد.شکست . زير باران پوسيد
آدم که نکشته بود .
عاشق شده بود
دیدگاه  •   •   •  1391/01/2 - 14:16
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ