fereshte
شب هایم میگذرد!!! بدون اینکه دلم هوای آغوشت را داشته باشد ! آغوشت ارزانی دیگران من مهمان پاهای بغل کرده ام هستم واین آرامش را حتی با تو عوض نمیکنم
محمد
چشم تو
دریا دریا آرامشه
منو به سمتت میکشه
آروم
آرومه جونم
ماله تو حسه عاشقونم
موی تو
گندم زاره منه
عشقه بی تکراره منه
چشماتو....
نبند چشماتو
نگیر از من اون خنده هاتو
بذار تو چشمات
عشقو ببینم
کنارت بشینم
بذار آروم دستاتو بگیرم
من آروم میمیرم....
شب بخوشی٪
Neda-Banoo
من دختر ایرانی ام!چون خود را آراستم مرا فاحشه نامیدند.آرامشم را بوق های ممتد در خیابان شکست. مرا حرامزاده نامیدند و پارچه ای روی سرم کشیدند تا"تو"تحریک نشوی! وقتی گفتم پاکم مرا دروغ گو خواندندخواستم دست از زندگی بکشم گفتند از ترس آبرو بود. خندیدم و به من گفتند اغواگر!زدند توی دهانم.حرف زدم گفتند خفه شو!. همجنس هایم بیمار میشوند و آزرده تا تو به کام برسی!گفتند شکر کن به آزادی ات خدایا شکرت من یک دختر ایرانی آزادم
ramak amjad
یادش بخیر.....
یادش بخیر،کودکی ویک کرسی و خوابیدن همه با هم،پدرو مادر،برادر،خواهر، در چهار گوشه کرسی.
شنیدن صدای نفسهای خسته پدر که گویی ناله میکرد و دستهای مادر که ازرخت شستن پیر شده بود،
اما با آرامش به خواب میرفتند با خنده ای به لب.
صدای باران و پارس سگ در پشت پنجره تاریکت و بازی سایه شاخه درخت در شبی وهم انگیز،با نگاهی به
دیگران اطمینان به قلبت میدوید........اما حالا چه؟
هر کسی اتاقی دارد پر از قاب عکس که هرکدامشان با فاصله اندکی پشت دیوار اتاقت خوابیدند،روی تخت
شیک و راحت و بخاری آبی سوز ،اما احساس میکنی یه چیز کم داری؟ چرا با این همه راحتی شاد نیستی
و اطمینان...................................؟