یافتن پست: #آرزوی

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ما یه موقع معلممون میگفت که اینقدر تنقلاتی که ارزش غذایی ندارن نخورین که فردا پس فردا هزارتا مرض قند و چربی و اینا یگیرین و تو سن 40 سالگی آرزوی خوردن یه ساندویچ بمونه رو دلتون!!!
واقعا راس گفت!!!
الان تو این دوره این بیماری قند و چربی از سن های خیلی پایین شروع میشه!!!
حالا که این مطلب رو خوندی اگه یه بسته پفک بذارن جلوت میخوری؟؟؟
من که با کله میرم توش!!:)))))))))
دیدگاه  •   •   •  1392/05/19 - 16:38
+2
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
“بزرگ” شدن آرزوی کودکانه ای بود که به پشیمانی اش نمی ارزید
دیدگاه  •   •   •  1392/05/18 - 09:22
+2
xroyal54
xroyal54

خداوند از نگاه ملاصدرا


عشق,خدا,خداوند,جملات زیبا


 


    خداوند بی نهایت است و لا مکان و بی زمان
    اما بقدر فهم تو کوچک میشود
    و بقدر نیاز تو فرود می آید
    و بقدر آرزوی تو گسترده میشود
    و بقدر ایمان تو کارگشا میشود
    و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشود
    و به قدر دل امیدواران گرم میشود


 
  یتیمان را پدر می شود و مادر
    بی برادران را برادر می شود
    بی همسرماندگان را همسر میشود
    عقیمان را فرزند میشود
    ناامیدان را امید می شود
    گمگشتگان را راه میشود
    در تاریکی ماندگان را نور میشود
    رزمندگان را شمشیر می شود
    پیران را عصا می شود
    و محتاجان به عشق را عشق می شود
    خداوند همه چیز می شود همه کس را
    به شرط اعتقاد
    به شرط پاکی دل
    به شرط طهارت روح
    به شرط پرهیز از معامله با ابلیس

  بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا
    و مغز هایتان را از هر اندیشه خلاف
    و زبان هایتان را از هر گفتار ِناپاک
    و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار
    و بپرهیزید
    از ناجوانمردیهــا
    ناراستی ها
    نامردمی ها!
    چنین کنید تا ببینید که خداوند
    چگونه بر سر سفره ی شما
    با کاسه یی خوراک و تکه ای نان می نشیند
    و بر بند تاب، با کودکانتان تاب میخورد
    و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند
    و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند

عشق,خدا,خداوند,جملات زیبا
  مگر از زندگی چه میخواهید
    که در خدایی خدا یافت نمیشود؟
    که به شیطان پناه میبرید؟
    که در عشق یافت نمیشود؟
    که به نفرت پناه میبرید؟
    که در حقیقت یافت نمیشود؟
    که به دروغ پناه میبرید؟
    که در سلامت یافت نمیشود؟
    که به خلاف پناه میبرید؟
    و مگر حکمت زیستن را از یاد برده اید؟
    که انسانیت را پاس نمی دارید ؟!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/17 - 14:26
+7
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
در این روزهای عزیز برای همه آنهایی که میروند خانه بخت آرزوی خوشبختی میکنم
برای گل پسرها و گل خانم دخترهای دم بخت هم بهترین ها را آرزومند هستم
خوشبختی شما دوستان عزیزم آرزوی قلبی بنده و همسر جان است
2 دیدگاه  •   •   •  1392/05/17 - 01:13
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

دانه آرام بر زمین غلتید رفت و انشای کوچکش را خواندگفت باغی بزرگ خواهم شد تا ابد سبز سبز خواهم ماندغنچه هم گفت گرچه دل تنگم مثل لبخند باز خواهم شدبا نسیم بهار و بلبل باغ گرم راز و نیاز خواهم شدجوجه گنجشک گفت میخواهم فارغ از سنگ بچه ها باشمروی هر شاخه جیک جیک کنم در دل آسمان رها باشمجوجه کوچک پرستو گفت: کاش با باد رهسپار شومتا افق های دور کوچ کنم باز پیغمبر بهار شومجوجه های کبوتران گفتند: کاش میشد کنار هم باشیمزنگ تفریح را که زنجره زد باز هم در کلاس غوغا شد هریک از بچه ها بسویی رفت ومعلم دوباره تنها شدبا خودش زیر لب چنین میگفت: آرزوهایتان چه رنگین استکاش روزی به کام خود برسید! بچه ها آرزوی من اینست!

دیدگاه  •   •   •  1392/05/15 - 10:56
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

صبح یک روز سرد پائیزی روزی از روز های اول سالبچه ها در کلاس جنگل سبز جمع بودند
دور هم خوشحالبچه ها غرق گفتگو بودند بازهم در کلاس غوغا بودهریکی برگ کوچکی در دست!
باز انگار زنگ انشاءبودتا معلم ز گرد راه رسید گفت با چهره ای پر از خندهباز موضوع تازه ای داریم
آرزوی شما در آیندهشبنم از رو برگ گل برخواست گفت میخواهم آفتاب شومذره ذره به آسمان بروم ابر باشم دوباره آب شوم

دیدگاه  •   •   •  1392/05/15 - 10:29
+3
saman
saman
در CARLO

آرزوی جوجه تیغی: بغلش کنن.


آرزوی پاندا: عکس رنگیبندازه


آرزویگوسفند: رو صندلی جلوی وانت بشینه


آرزوی خر: نمی­گم تا داغ دلت تازه نشه!!!

دیدگاه  •   •   •  1392/05/14 - 16:33
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
دوش در حلقه ما قصر گیسوی تو بود

تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود

دل که از ناوک مژگان تو در خون می گشت

باز مشتاق کمان خانه ابروی تو بود

هم عقا الله صبا کز تو پیامی داد

ورنه در کس نرسیدم که از کوی تو بود

عالم از شور و شر عشق خبر هیچ نداشت

فتنه انگیز جهان غمزه جادوی تو بود

من سرگشته هم از اهل سلامت بودم

دام راهم شکن طره هندوی تو بود

بگشا بند قبا تا بگشاید دل من

که گشادی که مرا بود ز پهلوی تو بود

به وفای تو که بر تربت حافظ بگذر

کز جهان می شد و در آرزوی روی تو بود
دیدگاه  •   •   •  1392/05/14 - 10:43
+5
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

دردناک ترین جای قصه اونجایی هست که برات آرزوی خوشبختی بکنه ...


دیدگاه  •   •   •  1392/05/14 - 01:03
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به آرزوی بچگی ام رسیدم

چقدر دلم می خواست تو صف اول نماز جماعت باشم

این بار نه تنها صف اول ، بلکه جلوتر از صف اول جای گرفتم

حتی جلوتر از پیش نماز

همه به من اقتدا می کنند

چقدر مهم شدم

نماز تمام میشود

همه به سمتم می آیند

روی دست بلندم می کنند

چقدر عزیز شدم

چند قدمی حرکتم می دهند

یکی فریاد می زند :

بلند بگو لا اله الا الله . . .
دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 14:25
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ