یافتن پست: #آغوش

fereshte
fereshte
سرمایی ک بوده ام . همیشه... ولی ...  بین خومدمان بماند... سرمایی تر میشوم وقتیپای آغوش تو در میان باشد...!
دیدگاه  •   •   •  1393/01/10 - 14:30
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بن بست دنیاست برای من ... آغوشت ! این ... اولین باری است که هراسی ندارم بگویم : به بن بست رسیده ام !
دیدگاه  •   •   •  1393/01/9 - 14:12
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
حــال ِ مــن خــوب است امــا عــالی می شــوم وقــتی کــه تــــو ...

با نگــرانی در آغوشــم می گــیری و می گویــی :

نــه عــزیزم ، تو خــوب نیســتی ...
دیدگاه  •   •   •  1393/01/4 - 20:09
+3
mary jun
mary jun
در آغوش خدا گریستم تا نوازشم کند....
پرسید:

حوایم پس آدمت کو؟
اشک هایم را پاک کردم و گفتم:
در آغوش حوایه دیگریست....
دیدگاه  •   •   •  1393/01/4 - 12:39
+3
mary jun
mary jun
سلامتیه حرفایی ک ن میشه اس ام اس کرد
ن تو چت تایپ کرد
ن میشه پای تلفن گفت
حرفایی ک فقط مال وقتیه
ک تو رو در آغوش دارم
دیدگاه  •   •   •  1393/01/4 - 12:34
+4
mary jun
mary jun
قلبم را عصب کشی کرده ام
دیگر ن از سردی نگاهی میلرزد
و ن از گرمی آغوشی می تپد
دیدگاه  •   •   •  1393/01/4 - 12:31
+4
mary jun
mary jun
وقتی در آغوشم آرام می گرفت
چشمانش را می بست
نمی دانم از احساسش بود
یا خود را در آغوش دیگری تصور می کرد !
دیدگاه  •   •   •  1393/01/4 - 12:28
+4
mary jun
mary jun
از عجایب عشق
تنها همان آغوشی آرامت می کند ک دلت را ب درد می آورد
دیدگاه  •   •   •  1393/01/4 - 12:24
+4
mary jun
mary jun
من    " کوهی  "   از دردم
بیا مرا در آغوش بگیر
بگذار تمام غم هایم در عظمت آغوشت   "  کاه   "   شود ....!
دیدگاه  •   •   •  1393/01/4 - 12:20
+4
mary jun
mary jun
گاهی اوقات آنقدر دلت گرفته
و آنقدر خسته ای ک محتاج یک آغوش میشوی
حتی یک آغوش خیالی...
دیدگاه  •   •   •  1393/01/4 - 12:11
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ