یافتن پست: #آغوش

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







تو لیلی نیستی
من اما
مجنون حرف هات می شوم
دیوانه ی دست هات
مبهوت خنده هات
گل قشنگم
شیرین نیستی
ولی من
صخره های شب را
آنقدر می تراشم
تا خورشیدم طلوع کند
و تو
در آغوشم بخندی






دیدگاه  •   •   •  1393/05/31 - 14:37
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آی دختر خانوم با توام!!!
تو ﺩﺧﺘﺮ ﺷﺪﯼ ﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭ ﺣﺴﺮﺕ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﯾﮏ ﺑﻮﺳﻪ!
ﺑﺮﺍﯼ ....
ﺧﻠﻖ ﺑﻮﺳﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﺁﺭﺍﻣﺶ
ﺗﻮﺩﺧﺘﺮ ﻧﺸﺪﯼ ﮐﻪ ﻫﻤﺨﻮﺍﺏ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﺑﯿﺨﻮﺍﺏ ﺷﻮﯼ
ﺩﺧﺘﺮ ﺷﺪﯼ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺍﺏ ﮐﺴﯽ ﺭﻭﯾﺎ ﺷﻮﯼ !
ﺗﻮﺩﺧﺘﺮ ﻧﺸﺪﯼ ﮐﻪ ....
ﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎﯾﺖ ﺣﺴﺮﺕ ﺁﻏﻮﺷﯽ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﺩﺧﺘﺮ ﺷﺪﯼ ﺗﺎ ...
ﺁﻏﻮﺷﯽ ﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻋﺸﻘﺖ ﺑﺎﺷﯽ ...!
دیدگاه  •   •   •  1393/05/31 - 13:03
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

چرا رفتی چرا من بی قرارم
به سر سودای آغوش تو دارم
نگفتی ماه تا امشب چه زیباست
ندیدی جانم از غم نا شکیباست
چرا رفتی چرا من بی قرارم
به سر سودای آغوش تو دارم


خیالت گرچه عمری یار من بود
امیدت گرچه در پندار من بود
بیا امشب شرابی دیگرم ده
ز مینای حقیقت ساغرم ده
چرا رفتی چرا.من بی قرارم
به سر سودای آغوش تو دارم


چرا رفتی چرا من بی قرارم
به سر سودای آغوش تو دارم
نگفتی ماه تا امشب چه زیباست
ندیدی جانم از غم نا شکیباست
چرا رفتی چرا من قرارم
به سر سودای آغوش تو دارم


دل دیوانه را دیوانه تر کن
مرا از هردو عالم بی خبر کن
بیا امشب شرابی دیگرم ده
ز مینای حقیقت ساغرم ده
ز مینای حقیقت ساغرم ده


چرا رفتی چرا من بی قرارم
به سر سودای آغوش تو دارم

2 دیدگاه  •   •   •  1393/05/29 - 15:55
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



دلم دوست داشتن می خواهد نه هر دوست داشتنی
از همان ها که می شود. . .
ساعت ها در آغوشش بی هیچ حرفی نشست. . .
می شود بی هیچ حرفی هزار نگفته گفت . . .
از همان ها که این آدمها اسمش را گذاشته اند افـــــــــــــسانه !
اما . . .
افسانه هم دست نوشته ی خودِ آدمهاست نیست ؟
پس من و تو می توانیم از قصه هایمان یک افسانه بسازیم
تنها اگر . . .
از سینِ سلامِ رابطه دلمان؛
چشممان؛
حواسمان
اصلا خودِ خودِ خودمان تنها برایِ او باشد

مـــی شـــــود
دیدگاه  •   •   •  1393/05/28 - 21:53
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
.: الا ویلر ویلکاکس :.

آغوشت را به سوی هر دگرگونی بگشا،

اما مراقب باش تا هیچ گاه مهربانی از آغوشت نگریزد...
دیدگاه  •   •   •  1393/05/28 - 21:43
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







اگر شد
اتفاقی باش که با عشق نسبت دارد
بگذار اغوا کردن
ترس از عشق
خلق فاصله
کارِ شیطان باشد
اگر شد
مردِ لحظه‌ها باش
دلی‌ اگر هست
برایِ سپردن
برایِ عاشق شدن است
و بهشت ....
بهشت تنها در آغوش ماست ، که گل می‌‌کند






دیدگاه  •   •   •  1393/05/24 - 18:10
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



اینجاست که شاعر میگه : در حسرت آغوش تو هستم ، بغلم کن ! از عطر بر و روی تو مستم ، بغلم کن ! کی گفته که قراره دور از تو بمونم ! من با احدی عهدنبستم ، بغلم کن !
دیدگاه  •   •   •  1393/05/16 - 19:35
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







مرادرآغوش بگیر‎
آغوش تو بوی عشق می دهد‎
بوی خوش دوستت دارم ‎
ومن چون پیچکی ظریف تنهامانده درباد‎
میپیچم باتمام وجودم ‎






دیدگاه  •   •   •  1393/05/16 - 14:43
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







مرادرآغوش بگیر‎
آغوش تو بوی عشق می دهد‎
بوی خوش دوستت دارم ‎
ومن چون پیچکی ظریف تنهامانده درباد‎
میپیچم باتمام وجودم ‎






دیدگاه  •   •   •  1393/05/16 - 14:41
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







من پذیرفتم شکست خویش را!

من پذیرفتم که عشق افسانه است!

این دل درد آشنا دیوانه است!

میروم شاید فراموشت کنم!

یا فراموشی هم آغوشت کنم!

میروم از رفتنم دل شاد باش!

از عذاب دیدنم آزاد باش!

گرچه تو تنهاتر از من میشوی!

آرزو دارم ولی عاشق شوی!

آرزو دارم بفهمی درد را!

تلخیه برخوردهای سرد را!






دیدگاه  •   •   •  1393/05/16 - 14:36
+1
صفحات: 3 4 5 6 7 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ