یافتن پست: #آغوش

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺣﺎﺝ ﺍﻗﺎﯾﯽ ﺗﻮﯼ ﺣﺮﻓﺎﺵ ﺗﻮ ﻣﺴﺠﺪ ﮔﻔﺖ :
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ ﻋﻤﺮﻡ ﺭﺍ
ﺩﺭﺁﻏﻮﺵ ﺯﻧﯽ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪﻡ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻧﺒﻮﺩ !
ﺍﻗﺎﯾﻮﻥ ﺣﺎﺿﺮ ﺩﺭ ﻣﺴﺠﺪ ﻫﻤﻪ ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩﻧﺪ
ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺑﻪ .ﭘﭻ ﭘﭻ ﮐﺮﺩﻥ . ...
ﺑﻌﺪ ﺣﺎﺝ ﺍﻗﺎ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ ﺑﻠﻪ ... ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ
ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺗﺮﺑﯿﺖ
ﺷﺪﻡ !
ﻫﻤﻪ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﻮﯼ ﭼﺸﻢ
ﺧﯿﻠﯿﻬﺎ ﺍﺷﮏ ﺟﻤﻊ ﺷﺪ ....
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻗﺎﯾﻮﻥ ﻣﺠﻠﺲ ﻫﻤﻮﻥ ﺷﺐ ﺭﻓﺖ
ﺧﻮﻧﻪ ﺩﯾﺪ ﻋﯿﺎﻟﺶ ﺗﻮ
ﺁﺷﭙﺰ ﺧﻭﻧﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﻗﯿﻤﻪ ﺣﺎﺿﺮﻣﯿﮑﻨﻪ، ﺑﻬﺶ
ﮔﻔﺖ :
ﻋﯿﺎﻝ !! ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻣﻦ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ ﻋﻤﺮﻡ
ﺭﻭ ﺗﻮﯼ ﺁﻏﻮﺵ ﺯﻧﯽ ﮔﺬﺭﻭﻧﺪﻡ ﮐﻪ
ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻧﺒﻮﺩ !
ﺯﻥ ﮔﻔﺖ : ﺍﻻﻥ ﭼﻪ ﺯﺭﯼ ﺯﺩﯼ
ﺗﻮﻭﻭﻭ !!!! ؟ ........
ﻭ ﻣﺮﺩ ﻗﺒﻞ ﺍﺯﺍﯾﻨﮑﻪ ﺣﺮﻓﺸﻮ ﮐﺎﻣﻞ ﮐﻨﻪ ﺍﺯ
ﻫﻮﺵ ﺭﻓﺖ .
ﻭ ﻫﻨﻮﺯ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻗﺎﺑﻠﻤﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﺮﺵ
ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﻪ
ﻫﻮﺵ ﻧﯿﻮﻣﺪﻩ ...'!!
ﺑﺮﺍ ﺳﻼﻣﺘﻴﺶ ﺩﻋﺎﺍﺍﺍﺍ ﻛﻨﻴﻦ
ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﯽ : ﺩﺭ ﺻﺤﺒﺖ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮﻣﺎ ﺍﻭﻝ
ﺍﺧﺮ ﻗﻀﯿﻪ
ﺭﻭ ﺑﮕﯿﻦ !!!... ﺍﻋﺼﺎﺏ ﻣﺼﺎﺏ ﻧﺪﺍﺭﻥ !!
دیدگاه  •   •   •  1393/09/21 - 21:19
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
پسری نیستم که هرزگی کنم
پسری نیستم که چشم چرانی کنم
مرادنگی و محبتم را با هر دختری تقسیم کنم
عشق و احساسم تنها خاص یک نفر است
عرق عشق و محبت خواهم کرد آنکه را خاص من باشد
طوری که بی نیاز شود از عشق و محبت
سیراب شود از زندگی
و تا جان به در برم
مخاطب خاصم کسی نیس
و خدا نفسی بهم بدهد
آغوشم تنها خاص اوست
دیدگاه  •   •   •  1393/09/21 - 21:12
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







در آغوشش عطرش را بو نکش !
بوی تنش را به خاطر بسپار ،
عطرش در جایی تکرار خواهد شد
ولی بوی تنش تکرار نخواهد شد!!!






دیدگاه  •   •   •  1393/09/21 - 18:27
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بودنتـ را "دوست" دارم

❀وقتــــی پنجـہ در کــمرم حلقـہ مے کنی
❀و بـہ آغوشت سفت مرا مے فشارے
❀و وادارم مے کنے
کـہ بـہ هیچ کس فکر نکنم
جـــــــز تــ♡♡ــــو ... !
دیدگاه  •   •   •  1393/09/6 - 15:31
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



خدایا ؟!
تا به حال کسی را دوست داشته ای ؟؟؟
بوسیده ای؟؟؟
به آغوش کشیده ای ....میدانی هم آغوشی یعنی چه؟؟
میدانی وقتی کسی را دوست داری :حلال ، حرام ، ثواب ، گناه ندارد ؟
میدانی بهشت یعنی آغوش او ؟
کفر نمیگویم خدایاااااااااااااااااااااااااا دوستش دارم........
دیدگاه  •   •   •  1393/09/4 - 20:09
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺁﻏﻮﺷﺖ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ "ﺟﻨﮓ ﻭﯾﺘﻨﺎﻡ" ﺍﺳﺖ
ﻫﺮﮐﻪ ﺭﻓﺖ
ﯾﺎ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ
ﯾﺎ ﺍﮔﺮ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ بود . . .
دیدگاه  •   •   •  1393/08/28 - 19:56
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







راه که میروی ، عقب می مانم نه برای اینکه نخواهم با تو همقدم باشم ، میخواهم پا جای

پایت بگذارم و مواظبت باشم ، میخواهم ردپایت را هیچ خیابانی در آغوش نکشد …

تو فقط برای منی !نمیدانم چرا تنم میلرزد وقتی صحبت از تو میشود نه از ترس حضورت نیست ،

از آروزی به تو رسیدن است ، از شاید ها و باید ها و از اینکه نمیدانم داشتنت رو

عاشقانه اشک بریزم یا دوریت را …

شاید روزی تنم لرزید و دستانت را روی شانه هایم گذاشتی و گفتی زیر لب اشک

شوق بریز من به کنارت آمده ام برای همیشه !می خواهم داستانی از علاقه ام به تو را بنویسم :

یکی بود ، یکی …

بی خیال …

خلاصه اش میشود

"دوستت دارم"






دیدگاه  •   •   •  1393/08/28 - 17:12
+2
بهناز جوجو
بهناز جوجو


آغوشت را تـــــــنگ تر کن...


 


حســـــــــادت میکنم به هــــــــــوایی که میان من وتوست


 


آغوشت را تنگتر کن....


 


بـــی مرز میــــــــخواهمت ....


.;.;.;.;.;.;.;.;.;.;.;.;.;.;.;.;.;.;.;


جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن

1 دیدگاه  •   •   •  1393/08/22 - 13:06
+7
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی


باز جنيني ميان زباله هاي شهر رها شد
باز دختري عفتش را به گمان عشق به هوس باخت و زن شد
باز پسري به بهاي يک هوس پدر شد
باز سطل زباله اي در شهر جايگزين آغوش مادر شد
باز پسري به بهاي هوسي آني بار گرگ صفتي و نامردي به دوش کشيد
باز دختري به جرم يک شب يک عمر فاحشه شد
باز پسري به تجربه يک لذت نامشروع به هرزگي خو گرفت
باز جنيني نارس در گوشه اي از شهر تاوان هوس را با جانش داد
و باز کودکي بار حرامزادگی بر دوش کشيد...
در اين شهر چه ميگذرد؟
تاوان اين هوسها را چه کسي ميدهد ؟
پدري هرزه ...مادري فاحشه...يا جنيني بيگناه با جانش؟








‏باز جنيني ميان زباله هاي شهر رها شد<br />
باز دختري عفتش را به گمان عشق به هوس باخت و زن شد<br />
باز پسري به بهاي يک هوس پدر شد<br />
باز سطل زباله اي در شهر جايگزين آغوش مادر شد<br />
باز پسري به بهاي هوسي آني بار گرگ صفتي و نامردي به دوش کشيد<br />
باز دختري به جرم يک شب يک عمر فاحشه شد<br />
باز پسري به تجربه يک لذت نامشروع به هرزگي خو گرفت<br />
باز جنيني نارس در گوشه اي از شهر تاوان هوس را با جانش داد<br />
و باز کودکي بار حرامزادگی بر دوش کشيد...<br />
در اين شهر چه ميگذرد؟<br />
تاوان اين هوسها را چه کسي ميدهد ؟<br />
پدري هرزه ...مادري فاحشه...يا جنيني بيگناه با جانش؟‏







دیدگاه  •   •   •  1393/06/23 - 15:01
فریــآכ بــــی صــכآ
فریــآכ بــــی صــכآ


دُختـَرے نیسـتـَم کـه هـَرزگـــے کـُنـَم!

زنـانگــے وَ مـُـحَـبـَتم را بـا هـَر مــردے تقسـیم نمـے کنم

عـشـقَم تنها خــاص ِ یکـــ نـفر اَســت

تا جــان به در بـَرَم، آغوشـَم تنها سـَهم اوسـتــ

::  فقط M  ::
دیدگاه  •   •   •  1393/06/22 - 15:55
+4
صفحات: 1 2 3 4 5 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ