یافتن پست: #آغوش

sami
sami
دلم چتر می خواست و یکـــ روز بارانـے که تو چتر را بگیرے و مـن دستـانت را 

باران مـرا یاد چتر مــے اندازد و چتر مرا یاد قرارمان 

قرارمان که یادت هست ؟ 

اینکه آغوشت را چتـر کنـے تا چشمهایم بیش ازین خیس نشوند ؟؟؟!
دیدگاه  •   •   •  1394/03/22 - 15:09
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
فرقی نمیکند کــجا …

آغوش تــو هر جا که باز شود…

با شکوهترین قصر دنیـــاست…!!!
دیدگاه  •   •   •  1394/03/20 - 14:00
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥




√√√√ بخووون ارزش داره √√√√
هه آره بخون روشن شی
من نه ✖دوســـــــت✖ میخوام
نه ✖داداشی✖
نه ✖آبجی✖
نه ✖just friend✖
نه هیچ کوفت و زهره مار دیگه↪
کی کیو گول میزنه؟!
میگی... داداشمی آبجیمی،
در روز یکبار حالمو نمی پرسی!!!
میگی دوستمی ولی وقتی چشام خیسه
[یه کلمه] نمیگی چته؟!
بابا بــــــــَـــــس کنید♣
چرا هر کی میفهمه دوسش داری✖
فکر میکنه خبریه؟!
چرا هر کی رو
فراموش میکنی✖
تازه میفهمه دوستت داشته؟!▶
چرا میگی بی حسی ولی وقتی تو آغوشته میگی عاشقشی؟!
چرا یکی بهت بد میکنه فکر میکنی [هـــــــــمه] دشمنن؟
آره رفیق حرفام "سنـــــگـیــــــــنه"...
تو گوشت نمیــــــــــره!!!
بگیر تخت بخواب!!
عشق امروزى یعنى تنهایى➡
عشق یعنى پول و تیپ و زبون بازى⬇
عشق یعنی آهن پرستی و مانکن پرستی ✖
یه موقع هایی میبینم تنهایی به خیلی بودنای امروز
☑می ارزه...
بی احساس نیستم ◀ فقط فهمیدم حسم برای کسی مهم نیست ...
همینو بس
دیدگاه  •   •   •  1394/03/12 - 22:43
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
رآغوشِ تــــــــــو که باشد ....

خواب دیگر بهانه ای برایِ خستـــــــــگی نـــــــــیست ..

و تـــــــــپشِ هایِ قــــــــــلبت میشود لالاییِ کــــــــودکانه ام .....

کــــــــنارم بـــــــــــمان ....

مـــــــــیخواهم ..

صـــــــبح چشمانم

در نگاهِ تــــــــو ...
دیدگاه  •   •   •  1394/03/7 - 21:51
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
زیر حرفام میزنم نشد فراموشت کنم⁂من بمیرم اگه خواستم , ترک آغوشت کنم



زیر حرفام میزنم بدونِ تو بی طاقتم⁂این روزا خیلی کلافه م از خودم ناراحتم



تو رو خدا به دل نگیر حرفامو باز بیا پیشم⁂تو رو خدا نذار که من بیشتر از این شرمنده شم

از این که مال من بشی چشم تو خیلی ترسیده⁂جرأت عاشقی رو باز به قلب عاشقم بده

♫♫♫

زیر حرفام میزنم , روی چشام میذارمت⁂اون همه رنجیدی و , این همه دوست دارمت

تو ازم دلگیری اما من دارم دق می کنم⁂سخته اما مطمئن باش تو رو عاشق می کنم

~ ~ ~

تو رو خدا به دل نگیر حرفامو باز بیا پیشم⁂تو رو خدا نذار که من بیشتر از این شرمنده شم

از این که مال من بشی چشم تو خیلی ترسیده⁂جرأت عاشقی رو باز به قلب عاشقم بده

تو رو خدا به دل نگیر حرفامو باز بیا پیشم⁂تو رو خدا نذار که من بیشتر از این شرمنده شم

از این که مال من بشی چشم تو خیلی ترسیده⁂جرأت عاشقی رو باز به قلب عاشقم بده
دیدگاه  •   •   •  1394/03/3 - 20:41
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آغوش گرمم باش!

بگذار فراموش کنم لحظه هایی که

در سرمای بی کســی لــرزیــدم ...
دیدگاه  •   •   •  1394/02/15 - 19:37
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یادمه خیلی تعصبی و غیرتی بودی....
الانم هستی؟؟؟؟
کجایی که ببینی کسی ک قراره به عنوان همسر آیندم انتخابش کنم از هم آغوشی با من حرف میزنه....هاااا؟؟ کجایی نامرد؟؟
کجایی که برام غیرتیشی؟؟کجایی که خون راه بندازی که نباید عروس کسی دیگه بشم؟؟!!
کجایی لعنتیییییییییییی؟؟
کجایی که ببینی لج کردم با خودم با تو...هه...هرچند برا تو که مهم نیس...
کجایی که ببینی یکی عاشقمه جونشو واسم میده
میخواد خوشبختم کنه ولی تو با منو احساسم بد کردی کاری کردی که از عشقو عاشقی بترسم اما من ی دخترم با احساساتم زندم باز عشقو تجربه میکنم...اون کسی که عاشقمه رو اونقد خوشبخت میکنم که هر روزت بشه حسرت خوردن که چرا از دستم دادی...
دیدگاه  •   •   •  1394/02/12 - 22:17
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
داغ ترین آغوش ها را از تنت و شیرین ترین بوسه ها را از لبانت بیرون بکشم به تلافی تمام روزهایی که...
می خواهمت و نیستی
دیدگاه  •   •   •  1394/01/21 - 14:56
محمد
محمد

عاشق ترین مرد آدم بود که بهشت رابه لبخند حوا فروخت،

حوا که بغض کند حتی خدا هم اگر سیب بیاورد، چیزی جز آغوش آدم آرامش نمیکند...
خوش به حالت آدم...
خودت بودی و حوایت...

وگرنه حوای تو هم هوایی میشد...!
وخوش به حالت حوا...تنها حوای زمین تو بودی...
وگرنه آدم هوای حواهایی دیگرداشت...
دیگر نه آدم،آن آدم است ونه حوا، آن حوا....
من وتو،زاده ی کدامین دو نخستینیم؟؟؟ که نه بوی آدمیت داریم و نه هوس حوا....؟!
وقتی سایه ها بوی انسانیت نمی دهند! همان بهتر که سایه ای بالای سرت نباشد...
اینجابرای حوابودن...
آدم کم است...
به جرم وسوسه چه طعنه ها که نشنیدی حوا....
پس از تو همه تا توانستند آدم شدند...!

چه صادقانه حواشدی و...
چه ریاکارانه آدمیم...!

توآدم...
من حوا...

بیا جهانی دیگر آغاز کنیم...
عشق بورز...
دوستم داشته باش...
تازه سیب چیده ام!

حوابودن تاوان سنگینی دارد...
وقتی آدم ها برای هردم و بازدم به هوا نیازدارند...!

حوا...!
راست بگو تو مگرسیب راپوست کندی وخوردی که دنیا اینگونه پوست مارا می کند؟


دیدگاه  •   •   •  1393/10/29 - 13:02
+4
بهناز جوجو
بهناز جوجو
پای که درحریم دریا میگذارد
موجهای زیبا به استقبالش می دوند
دریا آغوش بازمیکند وچون عاشقی به دورپاهایش حلقه میزند
چشمانش را برای لحظه ای می بندد
وگوش به نجوای آرامش بخش دریا می سپارد 
صدای دریا و نوازشهای عاشقانه اش اورا به اوج سرخوشی میرساند
گویی درهوا غوطه وراست
چشم بازمیکند زیبایی دریا با رنگ زیبایش او را به وجد می آورد بی اراده تسلیم دریا میشود 
وتن به دریا می سپارد


دیدگاه  •   •   •  1393/09/24 - 20:50
+5
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ