sami
دلم چتر می خواست و یکـــ روز بارانـے که تو چتر را بگیرے و مـن دستـانت را
باران مـرا یاد چتر مــے اندازد و چتر مرا یاد قرارمان
قرارمان که یادت هست ؟
اینکه آغوشت را چتـر کنـے تا چشمهایم بیش ازین خیس نشوند ؟؟؟!