به نام بی کسی آغوش باز کردم به نام عشق تمام جسم و روحم را ارزانی نگاه وکلامش کردم...
افسوس که من ماندم و دنیای کابوس ...

اگر وقتی شخصی را که دوست داری در آغوش می‌گیری، در میان بازوانت می‌لرزد ..

اگر لبهایش بر روی لبهایت همچون آتش سوزنده هستند ..
.
اگر بسختی نفس می‌کشد ..
.
اگر در دیدگانش برق و درخشندگی خاصی می‌بینی ..
.
ولش کن بره پی کارش .. چون آنفلوانزا داره ..!

خود را در آغوش بِگير و بِخواب...

! هيچ کَس آشُفتگی ات را شانه نَخواهد زَد

اين جَمع

پُر از تَنهاييست ...

هنوز هم هستند دخترانی که تنشان بوی محبت خالص میدهد...

بکرند...

نابند...

احساساتشان دست نخورده است..

لمس نشده اند،

...... باور نکرده اند،

تحقیر نشده اند..

آری ، هنوز هم هستند ! نادرند ! کمیاب اند ! پاک اند !

روزی که قرار می شود کنار گوش کودکی لالایی بخوانند ، شرمشان از نام " مادر " نمی شود !

و زیر آغوش همسرشان ، چشمانشان را نخواهند بست که با رویای دیگری سر کنند....!!

پروردگارا! ابر رحمتت را سایه بان سر مان ساز وروح ایمان را در قلبهای مان بدمان، خون محبت ویکدلی را در شرایین وجود مان جاری گردد تا باشد دراین بهار دل انگیز وشادی آفرین یکدیگر را صمیمانه در آغوش گیریم وراهی سرزمین های صلح وآرامش وصمیمیت ها شویم.

وقتی کسی نیست که خودت را
فرو کنی در آغوشش
و گم شوی در رویاهای شبانه اش
فرقی نمی کند صبح ها
با صدای اذان بیدار شوی
... ...یا ناقوس کلیسا
حتی درون خانه پدری ات
احساس غربت خواهی کرد
جلوی اینه می ایستی وارزو داری بری ماورا ان
شاپد کسی باشد

به سلامتیه نسل من که خسته شد از بس دزدکی بوسید…
دزدکی حرف زد…
دزدکی در آغوش گرفت…
دزدکی عشق بازی کرد…
دزدکی دوست داشت..

وقتی تمام بدنم از دل
تنگی درد می
کند

کجاست مخدر آغوشت ..
کجاست ... ؟

از عجايب عشق همين است
تنها همان آغوش ارامت ميكند كه دلت را به درد مي آورد

از تنهایی گریزی نیست . . .

بگذار آغوشم برای همیشه یخ بزند . . .

نمیخواهم کسی شال گردن اضافی اش را

دور گردن آدم برفی احساسم بیاندازد . . . . . .