پس از مسیر دیگه رفت و ۳۰ دقیقه راهش رو طولانی تر کرد،
اما دلش نیومد گنجشک بپره!
@ghoghnoos
اَمشوي شو كَرماشوئِه،ته گِره تو اَمشو برو » امشب شب گرگ و ميش است، جانم به قربانت بيا
هراز او تا زانوئِه ، ته گره تو اَمشو بِرو » آب هراز تا زانوست ، جانم به قربانت بيا
اَمي سِره ميون مَحلوئِه » خانه ما ميان محله است
اَمي مِنزل بالا خِنوئِه » منزل ما در بالا خانه است
اَمِه گَتِه مار سَخت اِشنوئِه » گوش مادر بزرگم سنگين است
گَتِه بِرار مَحله شوئِه » برادر بزرگم به محله مي رود
خُورده بِرار مَستهِ خوئِه » برادر كوچكم غرق خواب است
ايوون چِراغ مَشت شوئِه » چراغ ايوان پر نور است
اَمي پِلا آبكِش پَزوئِه » پلوي ما آبكشي شده است
اَمي خِرش قيسي پهلوئِه » خورش ما با قيسي درست شده است
كِرسي تَش فِل بَزوئِه » آتش كرسي به خاكستر نشسته -----
اَمروز چَن روزه دِل اون دِل دَنيه » چند روزيست كه اين دل اون دل نيست
مِه شِتِر بارِ ساربون دَنيهِ » ساربان كاروان دلم نيست
مِه گِل بِشكِفته باغِبون دَتيه » باغبان گل شكفته شده ام نيست
مِه دَرمونده دل درمون دَنيه » درمان دل درمانده ام نيست
آي لارهِ لارهِ ،جان لارهِ لارهِ » اي جان دلم ،اي جان دلم
مِه ور زِمستونهِ تِه وَر بِهاره » من زمستاني ام و تو بهاريبِ
لَنده بال خِنِه بِلِند پرده » در اتاق بالاخانه با پرده هاي بلندهِ
نيشيم من و توو هَرده به هرده » من و تو با هم بنشينيم
اَني هِنيشيم تا اِفتاو دَگِرده » آنقدر بنشينيم تا آفتاب غروب كند
تَموم دِشمَنونِ دِل بَتِركه » تا دل دشمنان بشكند
آي لارهِ لارهِ ،جان لارهِ لارهِ » اي جان دلم ،اي جان دلم
وَنوشهِ گِر بَزو فصل بهار » بنفشه شكوفه زده فصل بهار است
سَر سَوايي و نَم نم وارش » اول صبح است و نم نم بارانتيه بوردَن بوردَن و مِه هارِش هارِش » تو مي روي و من نگاهت مي كنم
كَئو آسمونه كَمِه سفارش » به آسمان كبود سفارش مي كنم
مِه دلبر راه دِره نَئيره وارش » دلبرم در راه است ،باران نگيرد
واقعا پسرا همچین موجودات لطیفی هستن؟؟؟
1393/02/21 - 22:47نه سوال من الان اینه کدوم پسری آخه انقدر حس حالیشه؟؟
بعله از اتاق فرمان اشاره می کنن در اون مسیر کناری دو دختر خوشگل تر بوده واسه همین گل پسر تغیر مسیر داده
1393/02/22 - 16:29 ( لايک توسط 1 کاربر )