یافتن پست: #اتاق

Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

شاید فراموشت شدم شاید دلت تنگه برامشاید بیداری مثل من به فکر اون خاطره هامشاید تو هم شب که میشه میری به سمت جاده هابگو تو هم خسته شدی مثل من از فاصله هابا هر قدم برداشتنت فاصله بین مون نشستلحظه ای که بستی در و شنیدی قلب من شکست؟
یادت بیاد که من کی ام همون که میمیره براتهمونی که دل نداره برگی بیفته سر راهتنمیتونم دورت کنم لحظه ای از تو رویاهامتو مثل خالکوبی شدی تو تک تک خاطره هامازکی داری تو دور میشی ؟! از من که میمیرم براتاز منی که دل ندارم برگی بیفته سر راهتبگو من از کی بگیرم حتی یه بار سراغ تودارم حسودی میکنم به آیینه اتاق توکاش جای اون آیینه بودم هر روز تورو می دیدمت اگر که بالشت بودم هر لحظه میبوسیدمت

دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 00:25
+5
*elnaz* *
*elnaz* *
من کلافه , گیج , تنها ساکت و آروم مثل همیشه با یه فنجون قهوه گوشه ای از اتاقم نشسته ام.. صدای آهنگ مورد علاقمون فضای اتاقمو پر کرده... نیستی... نیستی و نمیدانی چه لذتی دارد سیگار بعد از تو !


دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 23:55
+8
.:SaRa:.
.:SaRa:.
مامانم کارگر آورده خونه رو تمیز کنه …
بعد به من میگه برو اون اتاقتو تمیز کن الان بیاد بخواد اونجارو تمیز کنه ببینه کثیفه زشته !!!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 16:54
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

درباره من : کمی خسته کمی ارام کمی دلگیر از ان رویای نا فرجام.... همه ما اینجا عكسای قشنگی داریم، مجردیم و تحصیل كرده بر حسب اتفاق همه لیسانس به بالا هستیم و به ندرت پیش میاد كه ایران درس خونده باشیم، از نظر اوضاع مالی كه اصلا حرفشم نزن، همه بیزینس و سرمون شلوغ ؛ اونقد كار رو سرمون ریخته كه زیاد فرصت واسه نت اومدن نداریم پس بهتره واسه آشنایی بیشتر و بقای دوستی از امكاناتی مثل تلفن همراه یا حداقل از تلفن شخصی اتاقمون استفاده كنیم، اكثرا زندگی مجردی با دوستان داریم و اتفاقاً پایتخت هم زندگی می كنیم، از نظر هنری یه جورایی همه هنرمندیم، وقتی كم میاریم گیتار می زنیم وقتی هم زرنگیم سه تار می زنیم، ورزشكار هستیم و تو ورزشای انفرادی فعالیت می كنیم (اكثرا بیلیارد و سواركاری) وب سایت شخصی مون كه در حال احداثه و چون خیلی بیزی هستیم این روزا هنوز فرصت كافی واسش نداریم، از مسافرت به كشورای خارجی بگیم، فقط منطقه ی مثلث برمودا رو نرفتیم اونم به خاطر مسایلی كه قطعاً خودتون اطلاع دارید، از نظر زبانهای خارجی فقط فارسی مون یك كم ضعیفه كه باید ببخشید و علتش هم عرض شد خدمتتون "تحصیلات دانشگاهی خارج از كشور"، شبها تا دیر وقت كارهای شركت رو انجام میدیم و چون باید بصورت آنلاین انجام شن اجباراً مسنجرمون هم آنلاینه، ولی خداییش با كسی چت نمی كنیم اصلا اگه دوست دارید User و pwd بهتون بدیم كه ببینین فقط شما تو اد لیستمونین، از نرم افزارهای جاسوسی هم استفاده نمی كنیم، به ما چه ربطی داره شما تو شبكه چی كاره ای فقط انتظار نداریم جواب آفها رو ندین، اااا دیدین داشت یادمون می رفت، به شدت از دروغ متنفریم و اصلا اهل كلاس گذاشتن نیستیم، اصلا این صداقتمون بود كه ما رو به اینجا رسوند، اگه احتمالا با كسی تو نت آشنا شدیم صرفا به خاطر این بوده كه از پروفایل و اخلاقش خوشمون اومده و اصلا به خاطر عكسش نبوده كه براش پیام دادیم...راستی هممون اسم و عكسامون هم واقعیه.مگه نه؟!!..........

دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 01:20
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
داداشم پست گذاشته پایینش زده خاص!!
منم به همه فامیل فیسبوکیم اس دادم برین کامنت بذارین حالش جا بیاد
کامنت ها:
بابا با نازنین ریلیشن بزنین انقد واسه هم پست خاص ندارین
مگه هنوز با نگاری؟
واییی همیشه به عشق تو و الهام حسودیم میشد
هی مواظب آبجیم باشااا من یه دونه آبجی سحر دارم
دادا خاص یعنی کی؟
بگو جرات ندارم اسم بذارم دیگه
از همه قشنگ تر کامنت دخترخالم بود که گفت : ایشالا عروسیمون عشقم.. ببین عکس پروفایلمو ... عکس امروزه
عکس(دخترخالم و داداشم با کت شلوار)
بیجنبه پست و پاک کرد منم در اتاقمو قفل کردم:|
دیدگاه  •   •   •  1392/06/6 - 18:39
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بچگی یعنی: وقتیکه فاصله ی دستشویی تا اتاقمونو می دویدیم
و از اینکه لولو ما رو نمی خورد فریاد می زدیم، ھـــــوراااا
دیدگاه  •   •   •  1392/06/4 - 15:41
nanaz
nanaz

مقدس ترین جای دنیاست...
اتاق تنهایی هایم وقتی با نیّت " ت♥و " خلوت میکنم.....



دیدگاه  •   •   •  1392/06/4 - 02:12
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه سوسک تو اتاق بود میدوید، بهش از این پیف پافا زدم سرعتش بیشتر شد نفهمیدم سوسک کشه یا ماده دوپینگ
دیدگاه  •   •   •  1392/06/2 - 23:20
+1
saman
saman
روزی شخصی پیش روانپزشکی رفت وگفت اقای دکتر مدت هاست غمگین و دلشکسته ام هیچ چیز مرا شاد نمیکند پزشک لبخند زد وگفت کافی است یک بار برای دیدن نمایش دلقک سیرک به انجا بروی تمام غصه هایت را فراموش می کنی مرد لبخند تلخی زد و گفت اقای دکتر من همان دلقکم واتاق را ترک کرد......
دیدگاه  •   •   •  1392/06/2 - 17:29
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دیــــوار اتاقــــــم پــــر از ع[!]ـــــای دو نفـــــــره ایست…
که قـــــــرار است بعـــــــــدا بیندازیم … !
همان بعـــــــدا که نیســــــت شد در تقویــــــم بودنمــــــان …
دیدگاه  •   •   •  1392/05/31 - 18:11
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ