یافتن پست: #اتاق

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تازه خونه خریده بودیم که ..........
عموم امدش خونمون بعد سلام و احوالپرسی بهم گفتش
یه زیرشلوار برام بیار براش بردم پرسید کدو اتاق برم عوض کنم.
درهای اتاقها و در وردی شبیه هم بودش
منم اشتباهی در ورودی رو با اتاق خواب کنارش قاطی کردم
در ورودی رو نشون دادم این بنده خدا هم رفته بود تو پاگرد دیده بود که تاریکه
میخواست لامپو روشن کنه که زنگ همسایه بقلی رو زده بود که دیگه خودتون تصور کنید .......
عموی بیچارم از زن همسایه بجز فشها یه چکم خورد
شلوارشم تا نصفه کشیده بود پایین
دیدگاه  •   •   •  1393/04/29 - 15:16
+3
*elnaz* *
*elnaz* *
چه لذتی داره صبح بلند بشی
ببینی یه نامه به آینه اتاق چسبیده شده با این مضمون:
«سلام دلیلِ زندگی
صبحِ قشنگت بخیر ...
امروز نمی خواد بری سرِ کار
چمدون جمع کن می خوایم بریم سفر
چمدون نبستم که به سلیقه خودت برام لباس بذاری
شب پرواز داریم...
نمی گم کجا که غافلگیر شی!
راستی ...
قربونِ چشمات برم که الان متعجبه و می دونم اگه اونجا بودم
جیغ می زدی و بغلم می کردی
دوست دارم همسفرِ زندگیم»
.
.
.
.
فقط خواستم یاد آوری کنم لذت داره!
وگرنه همچین شریک زندگی حتی در حد افسانه هم وجود نداره!
به زندگیتون برسید...
دیدگاه  •   •   •  1393/04/25 - 19:01
+2
farhad
farhad
پسر داییم رفته خواستگاری،
تو اتاق دختره پرسیده شما نظرتون واسه مهریه چقده؟
پسر داییم گفته من نظرم رو ٢تا ربع سکه به نیت طفلان مسلم هستش.... :)))
دیدگاه  •   •   •  1393/04/21 - 23:38
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
کاش میشد وقتی اتاقمون رو مرتب میکنیم
بهش " تافت " بزنیم همونجوری بمونه.....
دیدگاه  •   •   •  1393/04/21 - 14:42
+1
alijoon
alijoon
قلب من قالی خداست
تار و پودش از پر فرشته هاست

پهن کرده او دل مرا در اتاق کوچکی در آسمان خراش آفتاب

برق می زند قالی قشنگ و نو نوار من از تلاش آفتاب

شب که می شود خدا روی قالی دلم

راه می رود؛ ذوق می کنم گریه می کنم

اشک من ستاره می شود

هر ستاره ای به سمت ماه می رود...

یک شبی حواس من نبود

ریخت روی قالی دلم شیشه ای مرکب سیاه

سالهاست مانده جای آن

جای لکه های اشتباه
دیدگاه  •   •   •  1393/04/18 - 00:57
+1
farhad
farhad
چشمتون روز بد نبینه !
امروز یادم نبود که روزه هستم
رفتم تو اتاق داشتم ساقه طلایی میخوردم
که تو گلوم گیر کرد
همون لحظه هم یادم اومد روزه هستم ! :|
هیچی دیگه نه میتونستم آب بخورم و نه میتونستم بیسکویت رو بدم پایین
الان در حال مقاومت با خانواده که اصرار دارن با امبردست بکشنش بیرون دارم پست میذارم...
دیدگاه  •   •   •  1393/04/16 - 02:20
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﻋﺮﻭﺱ ﺧﺎﻧﻮﻡ ﺭﻓﺘﻦ ﮔﻞ ﺑﭽﯿﻨﻦ !!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺑﻠﻬﻬﻬﻬﻪ از اتاق فرمان اشاره میکنن که
ﺑﺎﻏﺒﻮﻥ ﺷﺎﺳﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﺭﻓت
دیدگاه  •   •   •  1393/04/11 - 22:16
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ب سلامتی اون مردی ک گوشه اتاق نشسته و با کامپیوترش بازی میکنه و زیرلب میگه: بهتر از بازی کردن با دل دختر مردمه...!! .

مجموعه داستان های بارو نکردنی (^__^)
دیدگاه  •   •   •  1393/04/11 - 17:01
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥




اگر دریا ساحلش را فراموش کند
اگر راهب صومعه اش را فراموش کند
اگر خدا بندگانش را فراموش کند
و اگر عشق مرا فراموش کند
من تو را هرگز فراموش نخواهم کرد

3 دیدگاه  •   •   •  1393/04/7 - 21:51
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
رونده چیست؟؟؟؟!!!!!
.
.
.
.
.
عایا یک نوع گیاه است؟؟؟!!!!!
.
.
.
.
.
نه
رونده من موقع درس خوندن هستم
تو اتاق نشستم دارم درس میخونم سرمو که بلند میکنم میبینم تو پذیراییم:))
دیدگاه  •   •   •  1393/04/4 - 16:16
+10
صفحات: 6 7 8 9 10 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ