♥ نگار ♥
من خیلی دوست داشتم زندگیو در یک کلمه خلاصه کنم به خاطر همین کلمات زیادی به فکرم اومد مثل:زندگی یعنی سختی...زندگی زیباست ...زندگی بی رحم است...زندگی تنهاییست...ولی دیدم اینا فقط جزیی از زندگیو تعریف میکنه یهو ی چیزی یادم اومد:
مادر زندگیست.................
♥ نگار ♥
میدونی چرا موقع انفجار چشمات بسته میشه؟
چون بهترین لحظه های زندگی دیدنی نیست...
از عاشقانه های یک پاکستانی!!!!
♥ نگار ♥
این حرفا چی بود پشت سرم زدی؟
مگه من چه بدی بهت کرده بودم؟
برات متاسفم.نمی بخشمت.خدافظ
.
.
.
.
.
”ستادایجاد ترس ودلهره چند ثانیه ای”
♥ نگار ♥
یکی از فانتزیام اینه که دکتر بشم بعد یه روز تو خیابون راه برم یه ماشین بزنه بهم ، منم محل ندم ، بلند شم تو خیابون راهمو ادامه بدم !
مردم چشاشون گرد بشه ! حالا شاید سوال پیش بیاد که دکتر چی بود این وسط ؟
اون دیگه به شما ارتباطی نداره ! من میخوام تحصیلاتمو ادامه بدم !!!
mary jun
یک ساعت ک آفتاب بتابه خاطرات آن همه شبهای بارانی از یاد میره !
این است حکایت آدم ها ..............فراموشی
mary jun
میدانی
گاهی سنگدل ترین آدم دنیا هم ک باشی
یک آن یاد کسی روی قفسه سینه ات سنگینی میکند
آنوقت ب طور کاملا غریزی
نفس عمیقی میکشی
تا سنگ کوب نکنی ...!