یافتن پست: #احساس

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

پیشانی ات را در بوسه های من بکار

خودت را در آغـــــــــوش من سرمایه بگذار...

به درک که

سیاه سفید چشم های این شهر

حـــــــــــول آغوش تنگ ما می چرخد...

که این عشق آنقدر

در من به سن تکلیف رسیده است

که می توانم

تو روی شهر به ایستم

و از حقانیت احساسی که در تو دارم، دفاع کنم...

دیدگاه  •   •   •  1393/02/5 - 21:19
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

سه تا چیز هست که هیچ وقت ادم
نمیتونه فراموشش کنه ...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
صبحانه نهار شام
قرار نیست که همس احساساتی
باشه ... :))

دیدگاه  •   •   •  1393/02/5 - 14:33
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



در امتداد احساسم با تو تلاقی میکنم

در ذهنو در دل همچنان با تو عشق بازی میکنم

میبوسمت میبویمت با تو طنازی میکنم

در بودنت نبودنت هر روز ارزویت میکنم


دیدگاه  •   •   •  1393/01/28 - 21:16
+2
mary jun
mary jun
بدترین چیز در زندگی این نیست ک سر انجام تنها شوید
بلکه آن است ک سرانجام گرفتار آدمهایی شوید
ک باعث شوند احساس تنهایی کنید.
دیدگاه  •   •   •  1393/01/28 - 12:24
+4
mary jun
mary jun
از من نرنج . . . . . . . 

ن مغرورم ن بی احساس

فقط خسته ام . . . 
خسته از اعتماد بیجا . . 

کاش انسان ها در تمام حالت

همدیگر را  "  درک   "   میکردند   ن   "   ترک   "
دیدگاه  •   •   •  1393/01/28 - 12:08
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

انتظار!!!
واژه ی غریبیست!
واژه ای که روزهاست با اون خوگرفته ام!
هرصب طلوع دیگه ایه به انتظار فرداهای من!میمونم..تنها...در انتظارتو
میدونم روزی باالاخره میایی...من میدونم
چشام همیشه گریون نمیمونه ....من میدونم!!!
وقتی به یاد خنده هات می افتم
به یاد حرفای قشنگت
عکساتو فقط نگا میکنم
یه بار...نه...ده ها بار!!!
وجودمو سراسر عشق فرامیگیره
ذره ذره تو احساس میکنم
فقط میتونم بگم که همیشه درقلب من میمونی
تو میای ...من میدونم!!!

دیدگاه  •   •   •  1393/01/27 - 20:44
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تو صف نون بودم دیدم دوتا پسر هفت هشت ساله سر نوبت با هم بحث میکردن …
اولی : برو بابا !
دومی : به من نگو بابا به من بگو عمو ،
وقتی میگی بابا من نسبت بهت احساس مسئولیت پیدا می کنم :|
من ۸سالم بود پشت کمدمو به امید راه پیدا کردن به سمت سرزمین نارنیا بررسی میکردم !
دیدگاه  •   •   •  1393/01/26 - 18:12
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



در آن لحظه که به شدت احساس تنهایی میکنی ،
مطمئن باش که یکی برای دیدنت لحظه شماری میکنه!




دیدگاه  •   •   •  1393/01/25 - 17:42
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ﺍﻭﺝ ﺗﺮﺱ ﻭ ﺍﺳﺘﺮﺳﻮ ﻣﻴﺪﻭﻭﻧﻲ ﻛﺠﺎ ﺍﺣﺴﺎﺱ
ﻣﻴﻜﻨﻲ؟ !!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻭﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﺻﺪﺍﻱ ﺑﻮﻕ ﭘﺮﺍﻳﺪ ﻣﻮﻗﻌﻲ ﻛﻪ ﺳﺮﻋﺘﺶ
ﻣﻴﺮﻩ ﺑﺎﻻﻱ 120 ﺗﺎ
ﺭﻭ ﻣﻴﺸﻨﻮﻱ !!!
ﻻ ﻣﺼﺐ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﻴﻜﻨﻲ ﻋﺰﺭﺍﻳﻴﻞ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺩﺍﺭﻩ
ﺑﺎﻫﺎﺕ ﭼﺎﻳﻲ می خوره...! :|

دیدگاه  •   •   •  1393/01/25 - 17:18
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

کرهﺧﺮ ﮐﺜﺎﻓﺖ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﭼﯿﺴﺖ ؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻗﺒﻠﻨﺎ ﻓﺤﺶ ﺑﻮﺩ
ﺍﻻﻥ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﻋﻼﻗﻪ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﺵ ﻧﻬﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﯿﺸﺘﺮﻩ !!....

دیدگاه  •   •   •  1393/01/24 - 20:14
+8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ