یافتن پست: #از

محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
پرسه میزنی " از این شاخه به ان شاخه میپری " سفره دلت را همه جا باز می کنی "می خواهی باشی اما نه تنها "بود و نبودت برای کسی فرقی نمیکنه " برای موندن فقط باید بود اما عاشقتر از همیشه " انقدر عاشقی که ترجیح میدی نباشی " تنها ..عاشق..و شاید باشی اما دیوانه"مجنون..هر چیزی جز دورو " حسود " و قلبی به وسعت یک اسمون کینه...فقط می نویسم از تو"... و عشق دیگر مهم نیست که عاشق باشی یا نباشی فقط باورم کن "...حتی اگر شده به قیمت زندگی...همین!؟چیز دیگری نمیخواهم
دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 20:01
+1
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
خدایا...
درگوشتو بیار!!
خسته نیستم، دلم نگرفته، از کسی هم گله ندارم
فقط بگو دوسم داری....!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 19:59
+2
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی

دختر :هه هه هه


پسر:چرامیخندی


دختر:به تومیخندم



پسر:یادته اون روزتوخونمون افتاده بودی به پام


التماس میکردی تا کاریت نکنم و به هیشکی نگم کاراتو؟بعد الان به من میخندی؟


دختر:هه هه هه من با حرفام خرت کردم،


پسر:من خام حرفات نشدم وقتی میتونستم آبروتوببرم


یاد ناموسم افتادم فکرکردم اگه یه روزی ناموسم تو این موقعیت گیرکنه چی میشه،


دلم سوخت باهات کاری نکردم


دختر:خفه شو اسکول،همش ادعایی،


مال این صحبتا نیستی،توبی عرضه ای


پسر:آره توراست میگی من بی عرضه ام،خدافظ


1سال بعد


دختربابغض؛سلام عزیزم


پسر:سلام گلم خوبی خوشحالم کردی بعد 1سال یادی ازما کردی


دختر:عزیزم خواهش میکنم منو ببخش من درحق تو خیلی بدی کردم


پسر:توکه کاری نکردی عزیزم چی شده؟


دختر:چندروز پیش گول حرفای یه پسرو خوردم رفتم خونشون و...بعدش عکس و...منو پخش کردن همه جا


پسر:جدی میگی؟


دختر:آره،الان تومحل همه مهر فاحشه روم گذاشتن


پسر:عزیزم توباید منو ببخشی


دختر:چرامگه چیکارکردی؟


پسر:وقتی پارسال بدون دلیل ازمن جداشدی وبه من گفتی بی عرضه،


من همون لحظه ازخدا خواستم یه با عرضه نصیبت کنه....


دختراااااا به اینجورپسرا که نمیخوان با ابروتون بازی کنن نگید بی عرضه


بگید مرررررررررررد


دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 19:55
+2
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی

نوشته یک پزشک:


دیروز کلینیک بودم پسری اومد اسم یه دخترو رو دستش خالکوبی کرده بود...


گفت:میخوام پاکش کنم.



پرسیدم:اسم کیه؟


گفت:اسم عشقم...میخوام پاکش کنم ی اسم دیگه بنویسم...


گفتم:مگه دوتاهم عشق میشه؟!


گفت:نه یدونس!


پرسیدم:چه عشقیه که بخاطرش درد خالکوبی تحمل کردی؟


گفت:عشقی که دیروز تو دفترخونه ازدواج با عشقش تازه فهمیدم اسمشو بهم دروغ گفته بود!


دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 19:25
javad
javad
سلام. من javad هستم، از اعضای جدید ... :)
دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 19:18
+1
Mortza
Mortza
سلام. من Mortza هستم، از اعضای جدید ... :)
دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 19:13
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥


2 دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 18:11
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







لالایی مازندرانی

آننا شه عسل بخره تازه بچی گل بخره

پلای قلقل بخره شه ارمون دل ره بخره


آ ننا شه شکر بخره سوز بینج کپر بخره

تازه بمو قر قر بخره ونه بپر بپر بخره



آ ننا خشمزه ره بخره بپته خربزه ره بخره

گل هر روزه ره بخره ونه ناز و غمزه ره بخره



آ ننا شه خوبش بخره سیو سیو چش ره بخره

دل یار خش ره بخره دیم سرخ تش ره بخره






دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 18:07
+4
behrooz
behrooz
سلام. من behrooz هستم، از اعضای جدید ... :)
دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 17:35
+3
Hossein
Hossein
سلام. من Hossein هستم، از اعضای جدید ... :)
دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 17:14
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ