یافتن پست: #اسب

hamed noori
hamed noori
رفتم دستشویی پارک. تا تو دستشویی نشستم از دستشویی کناری صدایی شنیدم که گفت:

سلام حالت خوبه؟

من اصلاً عادت ندارم که تو دستشویی هر کی رو که پیدا کردم شروع کنم به حرف زدن باهاش، اما نمی دونم اون روز چِم شده بود که پاسخ واقعاً خجالت آوری دادم:
...
حالم خیلی خیلی توپه.

بعدش اون آقاهه پرسید:

خوب چه خبر؟ چه کار می خوای بکنی؟

با خودم گفتم، این دیگه چه سؤالی بود؟ اون موقع فکرم عجیب ریخت به هم، برای همین گفتم؛

اُه من هم مثل خودت فقط داشتم از این جا رد می شدم...

وقتی سؤال بعدیشو شنیدم، دیدم که اوضاع داره یه جورایی ناجور می شه، به هر ترفندی بود خواستم سریع قضیه رو تموم کنم:

من می‌تونم بیام طرفای تو؟

آره سؤال یه کمی برام سنگین بود. با خودم فکر کردم که اگه مؤدب باشم و با حفظ احترام صحبتمون رو تموم کنم، مناسب تره، بخاطر همین بهش گفتم:

نه، الآن یه کم سرم شلوغه!

یک دفعه صدای عصبی فردی رو شنیدم که گفت:

ببین، من بعداً باهات تماس می گیرم. یه احمقی از دستشویی بغلی همش داره به همه سؤال های من جواب می ده!
دیدگاه  •   •   •  1392/08/28 - 21:45
+5
be to che???!!
be to che???!!
مرگ هم به تساوی تقسیم نمی شود


عجبا ! هیچ کس هنوز

به سهم کم اش از مرگ

اعتراض نکرده است


*


خیلی ها سهم بیشتری از مرگ نصیب شان می شود

کودک بودم که درسینما

مردی ازاسب افتاد و

آنقدر روی زمین کشیده شد که :

گریه چشم هایم را بست

بعد ها دانستم

افتادن از اسب گریه ندارد

خیلی ها از اصل می افتند و می میرند

آخرین ویرایش توسط asalam در [1392/08/27 - 14:56]
دیدگاه  •   •   •  1392/08/27 - 14:55
+8
AmirAli
AmirAli
دختره نوشته :

 چه مسخره است !

 سوال امتحاني که مي گوييد: جاي خالي را با گزينه ي مناسب پر کنيد... !

 من اگه مي تونستم جاي خالي "تو" را پر مي کردم ..
.

.

.
 پسره زيرش کامنت گذاشته: ر......ی تو امتحانت گردن بقيه ننداز ...
دیدگاه  •   •   •  1392/08/26 - 20:29
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

سر اسب مربوط به دوره ساسانیان، پیداشده در کرمان
قلعه اردشیر از آثار دوران ساسانی در شرق شهر کنونی کرمان، که هنوز خرابه‌های آنها برجاست، گواه بر این است که لااقل در زمان اردشیر بابکان در همین محل، شهری آباد ومهم وجود داشته‌است. درحدود ۲۲۰ پس از میلاد، به هنگام فتح کرمان به دست اردشیر این محل گواشیر نام داشته بنا به گفته هرودت کرمانیا از قبایل دوازده گانه ایران می‌باشد کرمان از ولایات تابعه کوروش بوده و محلی مطمئن برای او بشمار می رفته‌است. در عصر داریوش کبیر نام کرمان جزء ولایات تابعه هخامنشی آمده‌است
دیدگاه  •   •   •  1392/08/24 - 16:13
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

سیاوش منم نه از پریزادگان


از ایرانم از شهر آزادگان


که ایران بهشت است یا بوستان


همی بوی مشک آید از بوستان


سپندار پاسبان   ایران تو باد


ز خرداد روشن روان تو باد


ندانی که ایران نشست من است


جهان سر به زیر دو دست من است


هنر نزد ایرانیان است و بس


ندادند شیر ژیان را به کس


همه یکدلانند و یزدان شناس


به نیکی ندارند از بد هراس


دریغ است  ایران که ویران شود


کنام پلنگان و شیران شود


همه جای جنگی سواران بدی


نشستن گه شهریاران بدی


چو ایران نباشد تن من مباد


بر این بوم و بر زنده یک تن مباد


همه روی یکسر به جنگ آوریم


جهان بر بد اندیش تنگ آوریم


ز بهر بر و بوم و پیوند خویش


زن و کودک وخرد و فرزند خویش


همه سر به سر تن به کشتن دهیم


از آن به که کشور به دشمن دهیم


دیدگاه  •   •   •  1392/08/24 - 12:32
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

وطن یعنی چه، یعنی دشت صحرا؟
وطن یعنی چه، یعنی رود دریـــــــا؟

وطن یعنی چه، یعنی باغ، بیشـــــه؟
وطن یعنی چه، یعنی كشت، ریشــه؟

وطن یعنی چه، یعنی شهر، خانه؟
وطن یعنی چه، یعنی آب، دانــــه؟

وطن یعنی چه، یعنی كار، پیشـــــه؟
وطن یعنی چه، یعنی سنگ، تیشه؟


وطن یعنی همه آب و همه خــــاك
وطن یعنی همه عشق و همه پاك

وطن یعنی محبت، مهربانی
نثار هر كه دانی و ندانـــــی

وطن یعنی نگاه هموطن دوســــــت
هر آنجایی كه دانی هموطن اوست

وطن یعنی قرار بـــی‌قراری
پرستاری، كمك، بیمار‌داری

وطن یعنی غم همسایه خوردن
وطن یعنی دل همسایه بــــردن

وطن یعنی درخت ریشه در خاك
وطن یعنی زلال چشمه پـــــــاك

ستیغ و صخره و دریا و هامون
ارس، زاینده رود، اروند، كارون

دنا، الوند، كركس، تاق‌بستان


هزار و قافلانكوه و پلنگـــــــان

وطن یعنی بلنــدای دمــاونـــــد
شكیبا، دل در آتش، پای در بند

وطن یعنی شكوه اشترانكوه
به دریای گهر استاده نستوه

وطن یعنی سهند صخره پیكر
ستیغ سینه در سنگ تمنــدر


 


وطن یعنی وطن استان به استــــــان
خراسان، سیستان، سمنان، لرستان

كویر لوت، كرمان، یزد، ساری
سپاهان، هگمتانه، بختیــاری

طبس، بوشهر، كردستان، مریوان
دو آذربـایجــان، ایــلام، گیـــــــلان

سنندج، فارس، خوزستان، تهران
بلوچستان و هرمزگان و زنجــــان

وطن یعنی دلی از عشق لبریز
گره باف ظریف فرش تبریــــــــز

وطن یعنی هنر یعنی سپاهان
حریر دستباف فرش كاشـــــان

وطن یعنی ز هر ایل و تباری
وطن را پاسبانی، پاسـداری

وطن یعنی دلیر و گرد با هم
وطن یعنی بلوچ و كرد با هم

وطن یعنی سواران و سواری


لر و كرد و یموت و بختیــــاری

وطن یعنی سرای ترك با پارس
وطن یعنی خلیج تا ابد فـــارس

وطن یعنی كتیبه در دل سنــگ
تمدن، دین، هنر، تاریخ، فرهنگ

وطن یعنی همه نیك و به هنجار
چه پندار و چه گفتار و چه كـردار

وطن یعنی شب رحمت شب قـــــدر
شب جوشن، شب روشن، شب بدر

وطن یعنی هم از دور و هم از دیر
سـده ،نوروز، یلــدا ،مهرگـان ،تیـــــــر

هزاران خط و نقش مانده در یاد
صبـــا كلهر کــمال‌الملك بهــزاد

نكیسا باربد تنبور نی چنـــگ
سرود تیشه فرهاد در سنگ

سر و سرمایه‌های سرفرازی
حكیم و بوعلی سـینا و رازی

به اوج علم و دانش رهنوردی
ابوریحــان و صـدرا سـهروردی

به بحر علم و دانش ناخـدائی
عراقی رودكی جامی سنائی

وطن یعنی به فرهنگ آشنائی
دُر لفـــظ دری را دهخــــــدائی



وطن یعنی جهانی در دل جام
وطن یعنی رباعیــــات خیــــام

وطن یعنی همه شیرین كلامی
عفاف عشـــق در شـعر نظامی

وطن یعنی پیــام پند سعدی
زبان پیوسته در پیوند سعدی

وطن یعنی نگاه مولوی ســـــوز
حضور نور در شمس شب و روز

وطن یعنی هوا و حال حافظ
شكوه بــاور انـدر فـال حافظ

وطن یعنی بتیره دمدمه كوس
طلوع آفتاب شـــعر از طـــوس

وطن یعنی شب شهنامه خوانــدن
سخن چون رستم از سهراب راندن

وطن یعنی رهائی ز آتش و خون
خروش كاوه و خشـــم فریــــدون

وطن یعنی زبان حال سیمرغ
حدیث یـال زال و بال سیمرغ

وطن یعنی گرامی مرز تا مرز
وطن یعنی حریم گــیو گـودرز

وطن یعنی امید ناامیدان
خروش و ویله گردآفریدان

وطن یعنی دل و دستی در آتش
روان و تن كــمان و آتـــــش آرش


وطن یعنی لگام و زین و مهمیز
سواران قران و رخش و شبـدیز

وطن یعنی شبح یعنی شبیخون
وطن یعنی جلال الدین و جیحون

وطن یعنی به دشمن راه بستن
به اوج آریـــوبــرزن نشســـــتــن

وطن یعنی دو دست از جان كشیدن
به تنگسـتان و دشتسـتان رسیـــدن

زمین شستن ز استبداد و از كین
به خــون گــرم در گــرمابه فــــین

وطن یعنی اذان عشــق گفـتن
وطن یعنی غبار از عشق رفتن

نماز خون به خونین شهر خواندن
مهاجـم را ز خرمشــــهر رانـــــدن

سپاه جان به خوزستان كشیدن
شهادت را به جـان ارزان خریـدن

وطن یعنی هدف یعنی شهامت
وطن یعنی شرف یعنی شهادت

وطن یعنی شهید آزاده جانباز
شلمچه پاوه سوسنگرد اهواز

وطن یعنی شكوه سرفرازی
وطن یعنی ز عالم بی‌نیازی

وطن یعنی گذشته حال فردا
تمـام سهم یك ملـت ز دنیـــا

وطن یعنی چه آباد و چه ویران
وطن یعنی همــین جــا یعنـی
ایــــــــــــــــــران
دیدگاه  •   •   •  1392/08/24 - 12:03
+3
EHSAN
EHSAN
اسب ها شیهه نمیکشند  آفتاب نمی تابد   دلها نمی تپند   چشمان غمگین زینب دیگر لبخند برادر را نمی بیند.... 
دیدگاه  •   •   •  1392/08/23 - 16:51
+7
hamed noori
hamed noori
طرز تهیه پسر ایرونی

1.گوشت پوست استخون :به طور میانگین15 کیلو گرم
2.چربی عضله نما :60 کیلو گرم
3.تافت و چسب مو :3قوطی
4.قدرت زبون بازی :72 ساعت بی وقفه ...
5.ابراز علاقه :60 اسب بخار
6.قدرت پیچوندن :30 بار در دقیقه
7.قدرت حرکت چشم :380 درجه در همه جهات
دیدگاه  •   •   •  1392/08/23 - 16:00
+6
hamed noori
hamed noori
طرز تهیه پسر ایرونی

1.گوشت پوست استخون :به طور میانگین15 کیلو گرم
2.چربی عضله نما :60 کیلو گرم
3.تافت و چسب مو :3قوطی
4.قدرت زبون بازی :72 ساعت بی وقفه ...
5.ابراز علاقه :60 اسب بخار
6.قدرت پیچوندن :30 بار در دقیقه
7.قدرت حرکت چشم :380 درجه در همه جهات
دیدگاه  •   •   •  1392/08/23 - 15:59
+5
محمد
محمد

اسبهایی بودند
که وقتی نعل تازه خوردند
 آرزو کردند کاش بمیرند و نتازند...
دیدگاه  •   •   •  1392/08/21 - 12:18
+7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ