ali rad
حقیقت زنده می ماند و «اشکال حقیقت یا باطل» میمیرند و اگر «اشکال» را هم بخواهیم ناشیانه حفظ کنیم قافله شتابان زمان آن را زیر میگیرد و با محتوای آنکه خود حقیقت است پایمال می سازد.
reza
قلب مرا میان غمت جا گذاشتی
تا در حریم غربت من پا گذاشتی
رفتی و در سکوت تماشا نموده ام
تنهایی ِ مرا تو چه تنها گذاشتی
رفتی و سهم عشق برای دل تو بود
سهمی برای این دلم آیا گذاشتی ؟
یک بغض کال، یک سبد از درد بی کسی
سهم من غریب که اینجا گذاشتی
گفتی بهار می رسد اما دروغ بود
در قلب من غمی چو اهورا گذاشتی
مجنون دیگری شدی و دشت پیش روت
من را میان غصه چو لیلا گذاشتی
گفتی که از بهشت نصیبی نبرده ای
آن را تمام گردن حوا گذاشتی
یک قطره اشک سهم من از روزگار شد
در لحظه ای که پای به دنیا گذاشتی
ashkan
چشم زيباست وقتي توش اشک باشه
اشک زيباست وقتي براي عشق باشه
عشق زيباست وقتي براي تو باشه
تو زيبايي وقتي براي من باشي
ashkan
زندگي سه چيز است: اشکي که خشک مي شود، لبخندي که محو مي شود، يادي که مي ماند
ali rad
بالش های خیس اشک با شکوه ترین عشق هاست....
ali rad
گاهــی آدمـ دلــــشـــ مـیــخواهــد
کـفـــش هـاشـ را دربـیـــاورد
یــواشکیـ نوکـــ پـــا , نـوکــ پــا
از خـودشــ دور شــود
دور دور دور ........