مدیرعامل باشگاه پرسپولیس گفت: خدا کند انصاریفرد به پرسپولیس بازگردد اما چیزی معلوم نیست.
محمد رویانیان پس از جلسه امروز در سازمان لیگ برای مشخص شدن وضعیت کریم انصاری فرد اظهار داشت: جلسهای را امروز در سازمان لیگ با مهدی تاج، علیپور، و نماینده باشگاه تراکتورسازی برگزار کردیم و به صورت تلفنی نیز صحبتهایی با زینیزاده مدیرعامل تراکتورسازی داشتیم.
وی افزود: در این جلسه صحبتهای خوبی مطرح شد و نگاه همه ما خوشبختانه مثبت است اما معتقدیم اصول و قانون باید رعایت شود و باید همه چیز را در نظر بگیریم.
رویانیان ادامه داد: من مطمئنم تراکتورسازی و مدیرانش هم به اصول اخلاق پایبند هستند. متأسفانه در پشت صحنه اتفاقاتی افتاده که باید حل شود تا به بازیکن و باشگاهها ضربه نخورد. من نوکر مردم آذربایجان هستم.
وی یادآور شد: من مخلص مردم آذربایجان هستم و همه آنها را که عاشق رنگ قرمز هستند دوست دارم. ما با تراکتورسازی دو روز بازی میکنیم و 363 روز مخلص آنها هستیم. من نوکر مردم تبریز هستم.
وی در پاسخ به این سؤالی که آیا انصاریفرد امروز به میدان خواهد رفت یا خیر،گفت: به نظر میرسد امروز انصاریفرد با توجه به شرایط به میدان نرود. درباره دهنوی هم دنبال کار او هستیم و وضعیت او 50 به 50 است. شاید بازی کند و شاید خیر. ما در حال پیگیری هستیم تا کارت دهنوی را بگیریم. نامهنگاریهایی کردیم و قطعاً نظر کمیته انضباطی باید به مراجع دیگر برسد تا کارت صادر شود.
وی در پاسخ به این سؤال که احتمال دارد انصاریفرد به پرسپولیس برگردد گفت: خدا کند این اتفاق بیفتد اما هنوز هیچ چیز معلوم نیست.
مدیرعامل باشگاه پرسپولیس در خصوص واکنش دایی مبنی بر اینکه برخی از لیدرهای پرسپولیس نباید در این باشگاه فعالیت کنند، گفت: متاسفانه کانون هواداران ما بی تدبیر هستند و به همین دلیل به زودی تغییراتی را در راس کانون هواداران و مشوقین انجام خواهم داد. دایی به هیچ عنوان دخالتی در این امور نداشته و این موضوع زیر نظر مدیریت باشگاه است، اما به زودی تغییراتی را در کانون هواداران و مشوقین که بدون اجازه با دایی صحبتی داشته و تغییرات را اعمال خواهیم کرد.
یه جفت جوراب داشتم, خیلی باهم معاشرت داشتیم! توی دوران اوج رابطه مون یه لنگه اش گم شد...امروز کشومو ریختم بیرون, یهو دیدم اون تــَــه زُل زده تو چشمام!! گفتم : کجا بودی لوتــــــــــی؟!؟!؟ گفت : باس یه مدت با خودم خلوت می کردم, ولی تمام این مدت بوی تو رو می دادم... ... بــــــوییدمش... همون لحظه فهمیدم خیلی مــَــــــــــــــــــــــرده! ... سنگم بود با اون بو باید پودر میشد تا الان..
روزگار، ما را به جايي رسانده كه به پرايد نامه بنويسيم. (فكر كن!) پرايد عزيزم، شنيدهام مرز هجده ميليون تومان را رد كردهاي.اي قشنگتر از پريا از اين به بعد، انصافا، تنها تو كوچه نريا. چون با اين وضعيت زورگيري، اختلاس و... كلا بچههاي محل دزدن و خداي نكرده زبانم لال يكجا تو رو ميدزدند.
پرايد خوبم، انژكتورت را قربان، اي لاستيكت تو حلقم، اي فداي برجستگي صندوق عقب تو، اي دور رينگت بگردم، فكر ميكردي يك زمان به مدد تلاش شبانه روزي مسوولان هجده ميليون تومان بشوي؟!
اي پرايد، اي نازنين، اي ماكسيما مخفي، اي طرح ژنريك بنز، اي پرادو مينيمال تو الان در شرايطي هستي كه ميتوان لنتهايت را طوطياي چشم كرد. تو الان در موقعيتي هستي كه دود اگزوزت صد مرتبه از هواي فرحزاد مصفيتر است! تو چنان مقام و منزلتي داري كه مردم عاشق جيب چاك تو هستند. يعني قيمتت جيب جر ميدهد، باقلوا! من در حسرت آن لحظه خواهم سوخت كه سايپا سر در كارخانهاش بيلبورد بزند «اين ور پرايد اوفينا/ اون ور پرايد اوفينا».
اي تراول چك متحرك، اي هر دور لاستيك تو شيش ماه كار كردن من، اي كه ديروز در حد غضنفر بودي و امروز اما يك پا «ارزو» شدي. همينطور كه در خيابانها حركت ميكني و از مردم دل ميبري به جان مسوولان با بالا گرفتن برف پاككنهايت دعا كن. آنها و فقط آنها چنان در حوزه اقتصاد كيمياگري بلد بودند، كه توانستند نه مس، كه لگني مانند تو را طلا كنند؛ طلاي هجده عيار! باز من نميدانم چرا اين مردم ناسپاس از مسوولان انتقاد ميكنند. قيمت پرايد امروز، قيمت زانتياي يك سال پيش است. آيا اين امر به راحتي به دست ميآيد؟ اين دوستان ناممكنها را براي ما ممكن كردهاند. اي الهي آخ و همينطور بچهها متشكريم از بيخ.