یافتن پست: #امـ

saqar
saqar
در CARLO


نمی نویسم ...,نمی نویسم متن های غمگین متن های عاشقانه متن های تنهایی متن های احساسی عاشقانه سایت عاشقانه love



نمی نویسم …


کــه کـلـمـات را الــوده نـکـنـم بـه گـنـاه…


گـنـاهـی کـه از ان مــن اسـت…


نمی نویسم …


تـا سـکـوت را بـیـامـوزمـ….


نـمـی نـویـسـمــ….


تـا احـسـاسـاتم را مـحـبـوس کـنـمــ….


تـا نـخـوانـی…


نـدانـی….


کـه چـه مـی گـذرد ایـن روزهـا بـر مــن!!


مـی خـنـدمــ….


تـا یـادم بـمــانـد…


تـظـاهـر بـهـتـریـن کـار اسـت…!


تـا یـادم نـرود…


کـه دیـگـران مـرا خـنـدان مـی خـواهـنـد…


تـا یـادم بــمــانـد مـن دیـگـر ان مهرداد سـابـق نـیـسـتـمــ…


شـکـسـتـه امــ….


روزهـای زیـادی اسـت کـه شـکـسـتـه امــ….


ان زمـان کـه لـب بـه شـکـوه بـاز کـردم و گـفـتـم خـسـتـه امــ….


و ان هــا یـکــ بـــه یــکـــ رفـتـنـد…


خـسـتـگـی هـایـم را تـاب نـیـاوردنـد…


و اکــنـون ایــن مـنـمــ!


هـمـان مــهــــرداد دلـتـنـگـی کــه دلـش مـدام شــور مـی زنــد!


بـگــذار نـنـویـســـمــ…


مــن…


لــبــخـنـد مـی زنــمــ….






دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 19:48
+7
saqar
saqar



خانوووووووم....شــماره بدم؟؟؟؟؟؟

خانوم خوشگِله برسونمت؟؟؟؟؟؟؟

خوشگله چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟؟؟؟

اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!

بیچــاره اصـلا" اهل این حرفـــــها نبود...این قضیه به شدت آزارش می داد

تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و

به محـــل زندگیش بازگردد.

روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت...

شـاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی....!

دخترک وارد حیاط امامزاده شد...خسته... انگار فقط آمده بود گریه کند...

دردش گفتنی نبود....!!!!

رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد...وارد حرم شدو کنار ضریح

نشست.زیر لب چیزی می گفت انگار!!! خدایا کمکم کن...

چند ساعت بعد،دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد...

خانوم!خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنن!!!

دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را

به خوابگاه برساند...به سرعت از آنجا خارج شد...وارد شــــهر شد...

امــــا...اما انگار چیزی شده بود...دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..!

انگار محترم شده بود... نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد!

احساس امنیت کرد...با خود گفت:مگه میشه انقد زود دعام مستجاب

شده باشه!!!! فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! اما اینطور نبود!

یک لحظه به خود آمد...

دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته

آپلود عکس رایگان و دائمی








آخرین ویرایش توسط 28000 در [1392/05/3 - 19:46]
دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 19:41
+7
saqar
saqar


امـشبـ هـیچـی نـمے خـوآهـم !

نـه آغـوشـتـ رآ

نـه نـوازش عـآشقـآنـه اتـ رآ

نـه بـوسـه هـآے شـیریـنتـ...

فقـطـ بـیـآ

مےخـوآهـم تـآ سحـر بـه چشـمـآن زیبــــایتـ خیـره بـمــآنـم

هـمیـن کـآفـی استـ

بـرآے آرامـش قلبـــ بــی قـرآرم

تـو فقـط بـیــآ . .
.


 









دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 19:38
+5
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


عشق های امــروزی بی نام قابل انتقال به غیر و معاف از احساس میباشند . . .


دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 12:25
+7
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
خستهـ امـ از اینـ مواظبـ خودتـ باشـ ها!

تو اگر نگرانـ منـ بودیـ،نمیـ رفتیـ،



اگر میـ ماندیـ،با یکـ نگاهـ،با یکـ نفسـ،مواظبمـ بودیـ،



پسـ نگرانـ منـ نباشـ،برو...



2 دیدگاه  •   •   •  1392/05/2 - 01:17
+9
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
به " تـــــــــــــو " کـــــه میرســـــم ...!
مکـــث میکنـــــم ...!
انگـــــار در " زیباییــ ــت " چیـــــزی را ,
جـــــا گذاشتـــــه ام !
مثلــــــــــا"...
در صـــ ــدایت ... آرامـــــ ـــش 
در چشـ ــــم هایـــــت ... زندگـــــ ـــی
دیدگاه  •   •   •  1392/05/2 - 01:12
+5
مهسا
مهسا


مــن عــجیــب زخــمــے اســت ....

نــمــے شَـــومـــ ....
نــہ در ּ ....
نــہ در ּ ....
هــاے ....
امــ خــدا مــرا نــگــاه کــטּ ....


1 دیدگاه  •   •   •  1392/05/1 - 23:05
+7
مهسا
مهسا


قدم زدن میخواهد . . .
در پیاده رو . . .
یک قدم تا . . .
پرواز با بوی ها . . .
و شدن با . . .
کمــی آرامــش میخـــواهد....


دیدگاه  •   •   •  1392/05/1 - 22:57
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
می شناسم کسانی را کـہ
زیـر یک سقف زندگی می کنند
روی یک تخت می خوابنــد ..
و سالهاست شناسنامـہ شاטּ بـہ نام هم شده
امّا قلبشان را جایی دورتـر از خانـہ جا گذاشتـہ انـد ..

.. و مــטּ فکر می کنم دیگر هرگز محرم هم نخواهند شد ...

امّا تـو ..
از دور نگاهم کـטּ ..
صادقانـہ ...
با همان گیـرایی عاشقانـہ ات
تا ابد فقط بـہ تـو فکر خواهم کرد ..

تـو محـرم منی ...
حتّی اگر هرگـز نامت بــہ شناسنامـہ ام نیایـد ...

▼ بانگ فاحشــہ گـﮮ مـﮮ زنـﮮ
▲ و نمـﮮ دانـﮮ ایـטּ فاحشـہ فقـط بـراﮮ تــو عـریاטּ ڪـرد
▲ تنش و قلبـش را ..
1 دیدگاه  •   •   •  1392/05/1 - 16:16
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دیــگــه نـمـیشـه بـه پـسـرا چـشم غـره بـری
.
.
.ایـنـقـد زیـر ابـرو بـرداشـتن و مـوهـاشـونـو رنـگ کـردن،مـیتـرسـم فـردا دسـتِ مـامـانـشـونـو بـگـیـرن بـیـارن جـلـو درِ خـونـمـون بـگـن:
مـامـان ایـن بـود بـهم چـشـم غـره رفـت تـو کـوچـه شـایـدم بـزنـن زیـرِ گـریـه
دخـتـرا کـجـان تـا پـرچـمارو بـبـرن بـالا؟؟؟
4 دیدگاه  •   •   •  1392/05/1 - 15:02
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ