عمیقترین و بهترین تعریف از عشق این است که : عشق زاییده تنهایی است….
و تنهایی نیز زاییده عشق است…
تنهایی بدین معنا نیست که یک فرد بیکس باشد ….
کسی در پیرامونش نباشد!
اگر کسی پیوندی ، کششی ، انتظاری و نیاز پیوستگی و اتصالی در درونش نداشته باشد تنها نیست!
برعکس کسی که چنین چنین اتصالی را در درونش احساس میکند…
و بعد احساس میکند که از او جدا افتاده ، بریده شده و تنها مانده است ؛ در انبوه جمعیت نیز تنهاست ……
خوش آن که حلقههای سر زلف وا کنی
ديوانگان سلسلهات را رها کنی
کار جنون ما به تماشا کشيدهاست
يعنی تو هم بيا که تماشای ما کنی
کردی سياه، زلف دو تا را که در غمت
مويم سفيد سازی و پشتم دو تا کنی
تو عهد کردهای که نشانی به خون مرا
من جهد کردهام که به عهدت وفا کنی
من دل ز ابروی تو نبرم به راستی
با تيغ کج اگر سرم از تن جدا کنی **
گر عمر من وفا کند، ای ترک تندخوی
چندان وفا کنم که تو ترک جفا کنی **
سر تا قدم، نشانه تير تو گشتهام
تيری خدا نکرده مبادا خطا کنی **
تا کی در انتظار قيامت، توان نشست
برخيز تا هزار قيامت به پا کنی **
دانی که چيست حاصل انجام عاشقی؟
جانانه را ببينی و جان را فدا کنی **
شکرانه ای که شاه نکويان شدی به حسن
میبايد التفات به حال گدا کنی **
حيف آيدم کز آن لب شيرين بذلهگوی
الا ثنای خسرو کشورگشا کنی **
آفاق را گرفت، فروغی فروغ تو
در اين سراي بي كسي كسي به در نمي زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمي زند
يكي زشب گرفتگان چراغ بر نمي كند
كسي به كوچه سار شب در سحر نمي زند
نشسته ام در انتظار اين غبار بي سوار
دريغ كز شبي چنين سپيده سر نمي زند
دل خراب من دگر خراب تر نمي شود
كه خنجر غمت از اين خراب تر نمي زند
گذر گهي است پر ستم كه اندرو به غير غم
يكي صلاي آشنا به رهگذر نمي زند
چه چشم پاسخ است از اين دريچه هاي بسته ات
برو که هيچ کس ندا به گوش کر نمي زند
نه سايه دارم و نه بر بيفکنندم و سزاست
اگر نه بر درخت تر کسي تبر نمي زند
ابرم که می آیم ز دریا
روانم در به در صحرا به صحرا
نشان کشتزار تشنه ای کو
که بارانم که بارانم سراپا
پرستوی فراری از بهارم
یک امشب میهمان این دیارم
چو ماه از پشت خرمن ها بر اید
به دیدارم بیا چشم انتظارم
کنار چشمه ای بودیم در خواب
تو با جامی ربودی ماه از آب
چو نوشیدیم از آن جام گوارا
تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب
به من گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریا از آن ما کن ای دوست
دلم دریا شد و دادم به دستت
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست
به شب فانوس بام تار من بود
گل آبی به گندمزار من بود
اگر با دیگران تابیده امروز
همه دانند روزی یار من بود
نسیم خسته خاطر شکوه آمیز
گلی را می شکوفاند دل آویز
گل سردی گل دوری گل غم
گل صد برگ و ناپیدای پاییز
من و تو ساقه یک ریشه هستیم
نهال نازک یک بیشه هستیم
جدایی مان چه بار آورد ؟ بنگر
شکسته از دم یک تیشه هستیم...
(نجیب زاده)
پرسپولیس در هفتههای پنجم ادوار لیگ برتر هیچگاه در خانه بازیهایش را واگذار نکرده است.
1392/05/25 - 11:40تیم فوتبال پرسپولیس جمعه از هفته پنجم رقابتهای لیگ برتر در ورزشگاه آزادی از ملوان انزلی میزبانی خواهد کرد.
پرسپولیس در تاریخچه رقابتهای لیگ برتر و در هفته پنجم ادوار این رقابتها و طی 12 دیداری که برگزار کرده است 7 پیروزی، 3 تساوی و دو شکست را به ثبت رسانده تا وضعیت پرسپولیس در هفته پنجم مقابل حریفانش بهتر باشد.
پرسپولیس در فصول اول، دوم، چهارم، پنجم، ششم، دهم و یازدهم مقابل حریفانش به برتری رسیده و در فصلهای هشتم مقابل فولاد در اهواز و دوازدهم مقابل داماش در رشت مقابل حریفانش شکست خورده است، ضمن اینکه پرسپولیسیها هیچگاه در هفتههای پنجم مقابل ملوان به میدان نرفته است.
تیمهای پرسپولیس و ملوان انزلی جمعه برای بیست و سومین بار به مصاف هم میروند و این در حالی است که که در 22 دیدار رو در رو در کارنامه بازیهای این دو تیم در تاریخ ادوار لیگ برتر 7 برد برای سرخپوشان تهرانی، 6 برد برای انزلیچیها و 9 تساوی ثبت شده است.
در این میان سهم سرخپوشان از 59 گلی که در دیدارهای رو در روی پرسپولیس - ملوان به ثمر رسیده 31 گل و سهم ملوانیها هم 28 گل است تا به این ترتیب علاقمندان به فوتبال فردا در انتظار به ثمر رسیدن گل شماره 60 در این دیدار باشند.
ملوان در تنها فصل سوم لیگ برتر غایب بوده است تا به این ترتیب از تاریخچه دیدارهای پرسپولیس - ملوان در این فصل خبری نباشد.
در تاریخچه دیدارهای دو تیم، ملوان به عنوان میهمان عملکرد بهتری داشته و موفق شده است 4 بازی را در تهران به سود خود به پایان برساند و این در حالی است که قرمزها تنها دو بار در انزلی حریف خود را شکست دادهاند.