به نام عشق که زیباترین سر آغاز است
هنوز شیشه ی عطر غزل درش باز است
جهان تمام شد و ماهپاره های زمین
هنوز هم که هنوز است کارشان ناز است
هزار پند به گوشم پدر فشرد و نگفت
که عشق حادثه ای خانمان بر انداز است
پدر نگفت چه رازی است این که تنها عشق
کلید این دل ناکوک ناخوش آواز است
به بام شاه و گدا مثل ابر می بارد
چقدر عشق شریف است و دست و دل باز است
بگو هر آنچه دلت خواست را به حضرت عشق
چرا که سنگ صبور است و محرم راز است
ولی بدان که شکار عقاب خواهد شد
کبوتری که زیادی بلند پرواز است ...!
پیرزن داییته بچه پروو....
1394/11/8 - 12:56 توسط Mobileزهرمار بیشعور تو نمیدونی عشقم جونم همه وجودم داییم بود؟؟؟؟ تو نمیدونی کل بدبختیا و سیاه بختیم بخاطر از دست دادن اون بوود؟ مگه من با عمو و دایی و خالت شوخی کردم تاحالا؟
1394/11/8 - 13:03 توسط Mobileرو داییم خیلی حساسم اگه پیشم بودی حتی شاید میزدم زیر گوشت اعصابم بدجوری بهم ریخت ازم ناراحت نشو فعلا
1394/11/8 - 13:04 توسط Mobileگمشو دیوونه انگار چی گفتم... خب پیرزن خودتی... حالا میخوای یه چوب بدم بیای بزنی هان؟
1394/11/8 - 13:05 توسط Mobileبه منظور که نگفتم...
1394/11/8 - 13:06 توسط Mobile