یافتن پست: #اه

tala
tala
آدم ها ایمان مرا به تنهایی بیشتر می کنند!!!
گاهی،
تنهایی، ایمان آدمیست...
31 دیدگاه  •   •   •  1394/11/3 - 17:52 توسط Mobile
+4
محمد
محمد

قایقی ساخته ام..

جنسش از راز و نیاز

بادبانش از صبر، دکلش از ایمان

در شبی مهتابی _

سفری دور و دراز، می کنم از لب دریا آغاز

دل به امواج بلا خواهم داد...

اگرم ساز مخالف زند و باد به همراهی طوفان

خواهد

که مرا منصرف از راه کند

راه بیراهه کند، مضطر و درمانده کند

.. باکی نیست

من به همراه دعایی دارم

و به دل قطب نمایی دارم

و اگر در طی راه،،

به عنادی شکند زورق امید مرا گردابی

.. باز اندوهی نیست

بازوانی دارم

میزنم آب و شنا می کنم و میدانم

که «« خدایی »» دارم

که اگر خسته شدم دست گیرد بی شک

و به ساحل برساند به یقین....

دیدگاه  •   •   •  1394/11/2 - 23:19
+4
محمد
محمد
نبخشيدن باعث کوچک شدن افق نگاهت 
و پر شدن فضای ذهنت از چيزهايی ميشود

که هيچ نيازی به آنها نداری

می بخشی چون به اندازه کافی قوی هستی

که درک کنی همه آدم ها ممکن است خطا کنند 

بخشيدن هديه ای است که توبه خودت ميدهی... 

به خاطر بسپار که آدم های ضعيف هرگز نمی توانند ببخشند...

بخشيدن خصلت آدم های قوي است

بخشيدن يک اتفاق لحظه ای هم نيست

فقط قدرتمندها می بخشند...

پس قوی بودن را انتخاب کن..
دیدگاه  •   •   •  1394/11/2 - 23:16
+4
محمد
محمد

ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﯼ ﺩﻭﺳﺖ، ﻫﻮﺍﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﺑﺎ ﻣﻦ

ﮔﺮ ﺍﺯ ﻗﻔﺲ ﮔﺮﯾﺰﻡ ﮐﺠﺎ ﺭﻭﻡ، ﮐﺠﺎ ﻣﻦ؟


ﮐﺠﺎ ﺭﻭﻡ ﮐﻪ ﺭﺍﻫﯽ ﺑﻪ ﮔﻠﺸﻨﯽ ﻧﺪﺍﻧﻢ

ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﺮﮔﺸﻮﺩﻡ ﺑﻪ ﮐﻨﺞ ﺗﻨﮕﻨﺎ ﻣﻦ


ﻧﻪ ﺑﺴﺘﻪ‌ﺍﻡ ﺑﻪ ﮐﺲ ﺩﻝ، ﻧﻪ ﺑﺴﺘﻪ ﮐﺲ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﻝ

ﭼﻮ ﺗﺨﺘﻪ‌ﭘﺎﺭﻩ ﺑﺮ ﻣﻮﺝ، ﺭﻫﺎ، ﺭﻫﺎ، ﺭﻫﺎ ﻣﻦ


ﺯ ﻣﻦ ﻫﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺍﻭ ﺩﻭﺭ ، ﭼﻮ ﺩﻝ ﺑﻪ ﺳﯿﻨﻪ ﻧﺰﺩﯾﮏ

ﺑﻪ ﻣﻦ ﻫﺮ ﺁﻥ ﮐﻪ ﻧﺰﺩﯾﮏ، ﺍﺯﻭ ﺟﺪﺍ، ﺟﺪﺍ ﻣﻦ!


ﻧﻪ ﭼﺸﻢ ﺩﻝ ﺑﻪ ﺳﻮﯾﯽ، ﻧﻪ ﺑﺎﺩﻩ ﺩﺭ ﺳﺒﻮﯾﯽ

ﮐﻪ ﺗﺮ ﮐﻨﻢ ﮔﻠﻮﯾﯽ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﺷﻨﺎ ﻣﻦ


ﺯ ﺑﻮﺩﻧﻢ ﭼﻪ ﺍﻓﺰﻭﺩ؟ ﻧﺒﻮﺩﻧﻢ ﭼﻪ ﮐﺎﻫﺪ؟

ﮐﻪ ﮔﻮﯾﺪﻡ ﺑﻪ ﭘﺎﺳﺦ ﮐﻪ ﺯﻧﺪﻩ‌ﺍﻡ ﭼﺮﺍ ﻣﻦ؟


ﺳﺘﺎﺭﻩ‌ﻫﺎ ﻧﻬﻔﺘﻢ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﺑﺮﯼ

ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﯼ ﺩﻭﺳﺖ ، ﻫﻮﺍﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﺑﺎ ﻣﻦ

دیدگاه  •   •   •  1394/11/2 - 23:09
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دانشمندان کم کاری می کنند!

وگرنه تا به حال می بایست راهی اختراع شده باشد که با وجود مسافت احتمالی من و تو... گلی که تو میچینی همزمان در دستان من باشد... اناری که من دانه می کنم در لحظه بفرستم برای تو..

باید بتوانیم همدیگر را احضار کنیم در هنگام تماشای منظره ای زیبا! به هنگام تنفس بارانهای بزرگ و چشیدن طعم هایی که لذتش در سهیم کردن دیگری باشد ...

مردیم از حسرت "کاش تو اینجا بودی " ها ...ازشان ناامیدم ! هنوز نتوانسته اند "چقدر جای تو خالیست"هایمان را درمان کنند !..........

اگرچه من با شعرم همیشه خواسته ام تو را به اکنونم صدا بزنم ....
دیدگاه  •   •   •  1394/11/2 - 18:36
+1
فاطی
فاطی
نمی دانم آخر این دلتنگی ها به کجا خواهد رسید ... !

دنیا پــــــُر شده از قاصدکهایی که ...

راهشان را گـــــم می کنند !

نـــــــه میتوانی خبری دهی... !!!

و نــــــــه خبری بگیری..
دیدگاه  •   •   •  1394/11/2 - 16:02
+1
فاطی
فاطی
به نام عشق که زیباترین سر آغاز است
 هنوز شیشه ی عطر غزل درش باز است

جهان تمام شد و ماهپاره های زمین
 هنوز هم که هنوز است کارشان ناز است

هزار پند به گوشم پدر فشرد و نگفت
 که عشق حادثه ای خانمان بر انداز است

پدر نگفت چه رازی است این که تنها عشق
 کلید این دل ناکوک ناخوش آواز است

به بام شاه و گدا مثل ابر می بارد
چقدر عشق شریف است و دست و دل باز است

بگو هر آنچه دلت خواست را به حضرت عشق
 چرا که سنگ صبور است و محرم راز است

ولی بدان که شکار عقاب خواهد شد
 کبوتری که زیادی بلند پرواز است ...!
دیدگاه  •   •   •  1394/11/2 - 15:42
+2
فاطی
فاطی
واژه را كه از لبان من بردارند

و نگاه را از

چشمان تو...

مي شويم ناب ترين شعر نسروده ؛

مي شويم سكوت
دیدگاه  •   •   •  1394/11/2 - 13:22
+4
فاطی
فاطی
آخرین عکس را
جایی پنهان کرده ام
و هر روز سعی میکنم
 فراموش کنم کجا گذاشته ام
نمی خواهم
 به دو عاشق که لبخند می زنند
آسیبی برسد
نمی خواهم بسوزانمشان
می خواهم
جایی نامعلوم برای همیشه
در آغوش هم لبخند بزنیم
دیدگاه  •   •   •  1394/11/2 - 13:21
+2
محمد
محمد

تنها کسی که قلبت رانخواهد شکست،

همان کسی است که آن را ساخته ..

پس همیشه فقط به "الله" تکیه کن..

دیدگاه  •   •   •  1394/11/2 - 12:34
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ